فرق گذاشتن بین فرزندان ، یک روانشناس با تاکید بر لزوم رفتار یکسان و عادلانه والدین در برابر فرزندان و عدم تفاوت و فرق گذاشتن بین آنها، گفت: بعضا شاهد این امر هستیم که فرزندان یک خانواده در بزرگسالی خیلی مایل به ارتباط با یکدیگر نیستند و پس از فوت والدین نیز ارتباطات آنها به شدت کاهش پیدا میکند که از جمله علل این رفتار، ارتباط اشتباه و غلط والدین با فرزندان در دوران کودکی است که باعث شده حس کینه و انتقام تا بزرگسالی با فرزندان همراه باشد.
گوهر یسنا اظهار می کند : بعضا والدین تصور میکنند تفاوت و فرق گذاشتن بین فرزندان چندان اهمیتی ندارد و فرزندان پس از بزرگ شدن متوجه بی اهمیتی این تفاوتها شده و این مساله را امری عادی و بیمنظور از سوی والدین تلقی میکنند. در حالی که اثرات روانشناختی این رفتارهای والدین تا مدتها و پس از بزرگسالی نیز بر روی فرزندان باقی میماند.
وی با بیان اینکه افراد تا پیش از ۱۷ سالگی اغلب احساساتی با مسائل برخورد میکنند، ادامه داد: از این رو نباید تصور کرد تفاوت گذاشتن بر روی فرزندان اثری بر روی آنها ندارد و پس از بزرگ شدن متوجه میشوند این تفاوت گذاشتنها بی منظور بوده است، بلکه این فرق گذاشتن ها بر روی فرزندان منجر به ایجاد حس حقارت، خشم، کینه، اضطراب، افسردگی، توجه طلبی منفی و انزوا میشود و این احساسات تا بزرگسالی به همراه آنها خواهد بود.
این روانشناس تفاوت گذاشتن والدین بین فرزندان را رنج بزرگی برای فرزندان تلقی کرد که بعضا میتواند منجر به ایجاد حس انتقام جویی و حتی فرار از خانه شود که در صورت رفع نشدن، این الگوهای رفتاری تا آخر عمر باقی خواهند ماند.
به گفته انزانی در اغلب موارد تعارضات بین برادر با برادر و برادر با خواهر بیشتر از تعارضات بین خواهر با خواهر است و از سوی دیگر اغلب والدین به هنگام اختلاف بین فرزندان با فرزند بزرگ برخورد کرده و فرزندان پسر در اختلاف با خواهران، بیشتر مورد مواخذه قرار میگیرد.
وی معتقد است که ادامه یافتن این رفتارهای والدین میتواند منجر به افزایش حس کینه و انتقام شده و میتواند باعث شود فرزندی که کمتر مورد توجه و محبت والدین قرار گرفته دست به اقداماتی برای جلب توجه نظیر روی آوردن به مواد مخدر، بیمار نشان دادن خود، خرابکاری کردن و تقصیر را بر گردن برادر یا خواهر انداختن زند که این امر میتواند به فاصله گیری از خواهر و برادر و حتی خانواده بیانجامد.
این روانشناس با بیان اینکه والدین معمولا با مقایسه کردن فرزندان، تشویق یک فرزند و سرزنش فرزند دیگر باعث ایجاد حس حسادت در آنها میشوند، دو تا چهار سالگی را اوج سن حسادت کودکان دانست و افزود: والدین باید نسبت به رفتار خود در این مرحله سنی دقت داشته باشند. تبعیض بین فرزندان و مقایسه کردن و نادیده گرفتن تفاوت های فردی آنها باعث ایجاد حس حسادت و رقابت بین آنها میشود و اینگونه فرزند احساس امنیت و حمایتی از طرف والدین نمیکند.
به گفته وی، احساس دوست داشتنی نبودن، تنهایی، کاهش روابط اجتماعی و کاهش سازگاری اجتماعی که از جمله اثرات فرق گذاشتن بین فرزندان است بعضا باعث میشود فرزندان نتوانند تا پایان عمر رابطه خوبی با یکدیگر داشته باشند.
این روانشناس همچنین این را هم گفت که شبیه بودن یکی از فرزندان به والدین، شرایط متفاوت تولد فرزند، هوش و استعدادهای متفاوت فرزند، شرایط سنی و شخصیتی فرزند از جمله عواملی است که میتواند منجر به علاقه بیشتر والدین به یکی از فرزندان شود، از این رو اگرچه ممکن است احساسات والدین نسبت به فرزندان متفاوت باشد اما والدین باید این احساسات را شناخته، نسبت به آنها آگاه شده، این احساسات را پذیرفته و برای آنها حل مساله کنند.
انزانی در پایان سخنان خود خطاب به والدین تاکید و توصیه کرد: تاکید میکنم که والدین فرزندان را با یکدیگر مقایسه نکنند. هر بچهای ویژگی و توانمندی خاص خود را دارد که باید ابتدا این ویژگیها را شناخته و این توانمندی ها را درون او افزایش دهیم. والدین باید شرایط یکسان و عادلانه ای را برای فرزندان فراهم کنند. با بچه ها همدل باشند و عادلانه با آنها برخورد کنند. حتما مهارتهای فرزند پروری را آموخته و پیش از تولد فرزند دوم با متخصصین درباره نحوه رفتار با فرزندان مشورت کنند تا تعارضات بین فرزندان کمتر شود.
یک تحقیق منتشر شده در مجلهی روانشناسی خانواده نشان داده است که ۷۴٪ مادران و ۷۰٪ پدران، نسبت به یکی از فرزندان خود رفتارهای ترجیحی دارند. حتی اگر خود والدین در این مطالعه مشخص نکردهاند که کدام فرزند را ترجیح میدهند، خواهر و برادرها اغلب میتوانند تشخیص دهند که کدام فرزند، مورد علاقهی والدین است.
به طور معمول، این علاقهمندی با دوست داشتن یک کودک بیش از کودک دیگر هیچ ارتباطی ندارد. در واقع، این علاقهمندی براساس چگونگی ارتباط شخصیت شما نسبت به شخصیت کودک است و در واقع شما از نظر شخصیتی با یکی از فرزندان خود رابطهی نزدیکتری دارید. حتی اگر والدین این ارتباط را تشخیص دهند، باز هم از ترس صدمه زدن به احساسات فرزندان دیگر، تمایلی به اعلام کردن واضح آن ندارند.
والدین همچنین نگرانند که بین بچههای خود تبعیض قائل شوند و رفتار عادلانهای نداشته باشند، حتی اگر خیلی تلاش کنند که این کار را نکنند. اگر نگران هستید که در انجام وظایف پدری و ملادری خود، این علاقهی بیشتر را نشان دهید، به نکات زیر توجه کنید تا مطمئن شوید با همه فرزندان خود با عشق، همدلی و سخاوت یکسانی رفتار میکنید.
بررسی احساسات خود نسبت به هر کودک، نقطهی خوبی برای شروع است خصوصاً اگر میخواهید اطمینان حاصل کنید که در خانواده خود، نسبت به یکی از کودکان علاقهمندی بیشتری نشان نمیدهید. انجام این کار منجر به ایجاد رابطهی بهتر با همهی فرزندان شما خواهد شد.
این خودآزمایی نه تنها میتواند بینشی نسبت به انگیزه های ناخودآگاه فراهم کند، بلکه میتواند فرزندپروری شما را بهبود بخشد و به یک محیط خانوادگی سالم منجر شود که در آن فرقگذاری بین فرزندان وجود ندارد.
بررسی احساس شما در مورد هر یک از فرزندانتان، احتمالاً بینشی در مورد افکار و احساسات شما دربارهی خودتان هم ایجاد میکند. دانستن اینکه چگونه به نیاز هر کودک پاسخ میدهید به شما کمک میکند دقیقا بدانید چه مواردی باید اصلاح شود. علاوه بر این، داشتن بینش بیشتر نسبت به خود، به شما کمک میکند تا علت انجام هر کار را کشف کنید.
روابط والدین با بچهها همیشه ثابت و یکسان نیست. این رابطهها معمولا نوسان دارند. به همین دلیل اگر در دورهی زمانی خاصی، نسبت به یکی از فرزندان احساس متفاوتی دارید، ممکن است به مرور تغییر کند. در نتیجه، اگر با فرزندی که در سن بلوغ است، تنش دارید ولی با فرزند کوچکتر رابطهی بهتری برقرار میکنید، این شرایط ممکن است کاملا موقتی و ناشی از سن و سال بچهها باشد.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که شرایط مختلف و تأثیری که روی روابط شما با فرزندان میگذارند، مثلا گذر از سن بلوغ، نباید روی قضاوت شما تأثیری بگذارد و محبت شما را نسبت به یکی از فرزندان، کمتر یا بیشتر کند.
تمام بچه ها دوست دارند ویژگیهایی داشته باشند که آنها را خاص و منحصربهفرد میکند. وقتی بچهها را با هم مقایسه میکنید، این جنبه از نیاز کودک را نادیده میگیرید. این مقایسهها باعث میشود بچهها فکر کنند یکی از فرزندان، محبوبیت بیشتری پیش شما دارد. علاوه بر این، معمولا نتیجهی معکوس میدهد و کاری را که از فرزندان انتظار دارید، بعد از مقایسه شدن تمایلی برای انجام آن ندارند.
علاوه بر این، بچهها به طور طبیعی دوست دارند رضایت پدر و مادر را جلب کنند. وقتی آنها را با یکدیگر مقایسه میکنید، این مقایسهها استرس و اضطراب آنها را برای بهتر دیده شدن افزایش میدهد و روی اعتمادبهنفس آنها تأثیر منفی میگذارد. به خصوص زمانی که شما بارها تأکید کنید که خواهر و برادرش، از او بهتر هستند.
به جای مقایسه کردن بچهها با هم، سعی کنید ویژگیهای مثبت هر کدام را یادآوری کنید. بهتر است که برای هر فرزند جداگانه وقت بگذارید و چند وقت یک بار به شکل خصوصی، ویژگیهای مثبت هر کدام از بچهها را یادآوری کنید. کودکانی که به خاطر ویژگیهای مثبت خود مورد تشویق والدین قرار نمیگیرند، فرض را بر این میگذارند که پدر و مادر، نسبت به یکی از فرزندان تمایل و علاقهی بیشتری دارند.
هماهنگسازی و تطبیق زندگی کودکان با نیازهای فرزند کوچکتر یا فرزندی که نیازهای خاص دارد، میتواند برای بچهها ناامیدکننده باشد. مثلا فرض کنید یکی از فرزندان شما به دلیلی نمیتواند برخی غذاها را در رژیم غذایی خود داشته باشد. اگر پیوسته سایر بچهها را وادار به هماهنگی با یکی از خواهران یا برادرانش کنید، به مرور زمان احساس میکند که در اولویت والدین قرار ندارد.
به هر حال تطبیق دادن فرزندان با یکدیگر شاید از برخی جنبهها کار را برای شما راحتتر کند؛ مثلا مادر مجبور نیست هر روز چند مدل غذا بپزد. ولی در مجموع غیرمنصفانه به نظر میرسد و سایر بچهها را دلسرد میکند.
البته گاهی اوقات این تطبیقها ضروری به نظر میرسد. در این شرایط باید کاملا فرزندان خود را قانع کنید به آنها توضیح دهید که اگر به نیازهای ویژهی یک فرزند، بیشتر اهمیت میدهید دلیلی غیر از فرقگذاری دارد. حرفهای آنها را بشنوید و زمانی که نمیتوانید تصمیم دیگری بگیرید، سعی کنید حامی آنها باشید.
یکی از راحتترین روشها برای اینکه نشان دهید بین بچهها فرق نمیگذارید، این است که تمام شرایط را به طور مساوی برای همهی بچهها فراهم کنید. مثلا در خرید هدیهی سال نو، برای همه هدایایی در یک سطح و با تعداد برابر بخرید. تلاش کنید همیشه برای همهی بچهها به یک اندازه وقت بگذارید. حتی پاداشهایی که برای کارهای ویژهی هر فرزند در نظر میگیرید، سعی کنید به طور یکسان برای فرزند دیگر هم جبران کنید. اگر برای بچههای کوچکتر اسباب بازی جدیدی میخرید، سعی کنید برای بچههای بزرگتر هم به شکل دیگر، جبران کنید.
والدین همیشه تلاش میکنند تا رفتار عادلانهای با فرزندان داشه باشند و نسبت به همه به طور یکسان مهر و محبت داشته باشند اما آیا این کار واقعا امکانپذیر است؟ احتمالا پاسخ منفی است و همیشه این طور نیست.
در زندگی و در روابط با سایر افراد نیز، ما همیشه رفتار یکسانی نداریم. چون آدمها با هم متفاوتاند و شخصیتها و نیازمندیهای متفاوتی دارند. به همین دلیل، در رابطه با فرزندان خود نیز نباید این توقع غیرواقعبینانه را داشته باشید تا با همه یکسان رفتار کنید.
حتی اگر تلاش کنید برای همهی فرزندان، رفتاری یکسان داشته باشید، تحقیقات نشان داده است که والدین معمولا شیوهی تربیت و رفتار متفاوتی در برابر هر کودک دارند. البته این ویژگی، همیشه هم بد نیست چون فرزندان هم مثل هم نیستند و هر کدام نیازهای ویژه و شخصیت متفاوتی دارند.
علاوه بر شخصیتهای متفاوت هر کودک، از جمله دیگر عواملی که باعث میشود والدین رفتار متفاوتی نسبت به هر کدام از فرزندان داشته باشند میتوان به سن کودکان، جنسیت و نیازهای ویژهی هر کدام از آنها اشاره کرد. اگر چنین شرایطی باعث میشود که بین فرزندان خود فرق بگذارید، بهتر است شرایط را به دقت بررسی کنید و در روابط خود تصمیمی بگیرید که توجه به این تفاوتها در هر فرزند، باعث ایجاد حس ناخوشایند در فرزندان دیگر نشود.
برخی از فرقگذاریها در تربیت فرزندان کاملا طبیعی و ناشی از ترتیب تولد فرزندان است. مثلا، فرزند اول والدین در بسیاری از موارد مثل یک موش آزمایشگاهی برای والدین است. معمولا پدرها و مادرها برای تولد اولین فرزند خود هیجان و اشتیاق بیشتری دارند، بیشتر نگران هستند و ممکن است بیش از حد لزوم، از بچههای اول مراقبت و نگهداری کنند. علاوه بر این، در حال یاد گرفتن تربیت و بزرگ کردن فرزند هستند. معمولا زمان آزاد بیشتری دارند بنابراین ممکن است در کودکی، برای آنها وقت بیشتری گذاشته باشند. تقریبا تمام کارهای فرزندان اول، از اولین لبخند زدن تا گفتن اولین کلمات، توسط والدین ثبت میشود. برای بازی کردن با آنها وقت میگذارند و امکانات زیاد برای تحصیل و آموزش آنها فراهم میکنند.
شما به عنوان والدین باید مراقبت این تفاوتها که ناشی از ترتیب تولد فرزندان است، باشید. مثلا ممکن است از فرزند بزرگتر توقع بیشتری داشته باشید یا مسئولیتهای بیشتری به او بدهید. در این شرایط، مراقب تفاوتها باشید. نباید در فرزندان بزرگتر این احساس را ایجاد کنید که باید همیشه کامل و بینقص باشند. نباید فرزندان کوچکتر را بیمسئولیت بار بیاورید. مراقب باشید که درگیر این دامها که ناشی از تفاوت سن فرزندان است، نشوید.
وقتی در یک خانواده، فرزندی وجود دارد که به دلایل مختلف مثلا معلولیت جسمی، نیازهای ویژهای دارد، طبیعی است که در رفتار شما گاهی فرقگذاری دیده شود. طبیعی است که وقتی فرزند شما دچار ناتوانیهای جسمی، ذهنی یا روانی است، به زمان و انرژی بیشتری از طرف شما نیاز دارد. در این شرایط که فرقگذاری در برخی رفتارها طبیعی و منطقی است، باید روی آموزش فرزندان دیگر وقت بگذارید. به آنها تفاوتها را یادآوری کنید و به آنها اطمینان بدهید که علت فرقگذاری بین فرزندان، علاقهمند بودن بیشتر والدین نسبت به یک فرزند نیست، بلکه نیازهای متفاوت باعث ایجاد رفتار متفاوت شده است.
البته فراموش نکنید که در این شرایط هم باید برای فرزندان دیگر وقت بگذارید. قرار نیست همهی سهم فرزندان از والدین را فدای فرزندی بکنید که نیازهای ویژه دارند.
در مورد تربیت فرزندان دختر و پسر، معمولا فرقگذاری بین فرزندان دیده میشود. والدین عادت دارند وظایف و مسئولیتهای کلیشهای را به آنها واگذار کنند. مثلا پسران را به تمیز کردن انباری یا زدن چمنها مأمور میکنند و از دختران میخواهند کارهایی مثل گذاشتن لباس در ماشین لباسشویی و اتو کردن لباسها را انجام دهد.
بهترین روش این است که انتخاب مسئولیتها را به عهدهی خود فرزندان بگذارید. تا زمانی که مسئولیتها مناسب سن بچهها باشد، فرقی نمیکند دخترها چمنها را بزنند یا پسرها. زمانی که شما خودتان مسئولیتی را به فرزندی واگذار میکنید، ممکن است بچهها احساس کنند مورد تبعیض واقع شدهاند ولی وقتی خودشان انتخاب کنند، احساس بدی نخواهند داشت.
یکی دیگر از تأثیراتی که جنسیت فرزندان روی والدین میگذارد، ایجاد توقع از آنها است. مثلا والدین معمولا از پسرهایشان توقع ندارند که گریه کنند ولی گریه کردن دخترها را به راحتی میپذیرند. این شیوهی برخورد در برخی شرایط میتواند در تربیت فرزند مشکل ایجاد کند. مثلا وقتی پسر حساسی دارید، فرزند شما برای نشان دادن احساساتش به والدین، دچار مشکل میشود و حتی ممکن است به خاطر احساساتش، ضعیف خوانده شود. در نتیجه احساس میکند نسبت به خواهر یا خواهرانش، مورد تبعیض واقع شده است. مراقب باشید که درگیر رفتارهای کلیشهای نشوید و جنسیت فرزندان، توقعات بیجا در شما ایجاد نکند.
تربیت فرزندان، کار سادهای نیست و در طول زمان، تغییر میکند. پیدا کردن بهترین راه برای تربیت فرزندان، یک فرایند پیچیده است که به مرور زمان تکمیل میشود و حتی تغییر میکند. برای اینکه بهترین عملکرد را داشته باشید و فرقگذاری بین فرزندان در شیوهی تربیتی شما جایی نداشته باشد، باید مطالعه کنید، شرایط را بسنجید و در صورت لزوم از کمک مشاور و متخصص، استفاده کنید.