ریشه سناسی یا اتیمولوژی ، نیسمون nisêmon =ادبیات نیسمون یک کهنواژه ی لری در آستانه فراموشی کامل بوده است. نیسمون(یا نیسموݩ) از دو جزء (تکواژ) تشکیل شده است:
نیس(=مخفف نویس)+ مون(=مان)
در اصل به معنی نویسندگی یا شیوه نوشتن و سبک قلم بوده، مثلا:
فلانی نیسمونnisêmon خویی داره.
از اواخر د هه ۸۰ فعالان فرهنگی لر این کهنواژه لری را که داشت از بین می رفت ارتقاء معنی داده و به عنوان معادل لری ادبیات در نظر گرفته اند. این تکنیک امروزی کردن ارتقای معنی واژگان کهن را در واژه سازی و معادل گزینی “بسط استعاری معنا” می نامند و در همه زبان ها هم به عنوان یکی از تکنیک های واژه سازی استفاده می شود. پیتر نیومارک ترجمه شناس نامدار انگلیسی این فن را cultural equivalence می نامد یعنی معادل سازی فرهنگی که بدین مفهوم است که در معادل سازی اصطلاحات نوین در یک زبان گاه لازم نیست که نوواژه سازی (neologism) کنیم بلکه در کلمات کهن آن زبان و فرهنگ می گردیم و واژه ای را پیدا می کنیم که به نوعی معنایی نزدیک به معنای واژه مورد معادلسازی داشته باشد پس آن واژه ی کهن را معنی نوینی احیاء می کنیم. واژه ی فرهنگ در زبان فارسی نیز با این تکنیک در مقابل cullture انتخاب شده است . جالب این است که خود معادل ادبیات در زبان های اروپایی که literature است از بُنِ letter می آید یعنی حرف، نویسه، نوشتن
بدین ترتیب از نیسمون(ادبیات) کلمات زیر به راحتی مشتق می شوند
نیسمونی: ادبی nisêmoni
نیسمونشناس/ نیسمون ڤارٱس= ادیب
نیسمون پٱرڤٱر= ادب پرور
واژه نسیمون از زمان معرفی از اواخر دهه ۸۰ مورد توجه نویسندگان و فعالان فرهنگی لر قرار گرفته است.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
و…
ادامه ی:
اتیمولوژی فلسفی، یا اتیمولوژی هرمنوتیکی،
Hermeneutical Etymology,
Phylosophical Etymology
در بخش پیشین از این نوشته که به تحلیل و ریشه شناسی فلسفی یا هرمنوتیکی واژه های یونانی و ترکی اختصاص داده شده، به مقایسه و مطابقه ی دو واژه ی یونانی:
**1-یونانی-Grk: پوئتری، پوئسیس-poetry, poiesis**
2-یونانی-Grk:تئخنه-techne
و دو واژه ی ترکی:
1-بۆتۆرمک ، بیتیرمک-bütürmek, bitirmek، و
2-تیکمک-tikmek
پرداختیم. اینک ادامه همان نوشته:
در فلسفه ی ارسطو ، «تئخنه-techne» آن فنی است که وجود و هستی انسان را معنا و تحلیل و تفسیر میکند. در ادبیات و زبان فارسی، چنین هنر یا فن را «هنر خاص، صنایع ظریفه، صنایع جمیله» گفته اند. ارسطو واژه ی «تئخنه-techne» را، که گفتیم در زبان و ادبیات فارسی به نام هنرهای خاص، یا هنرهای جمیله معروف شده است، در دو معنا و مفهوم به کار برده است، همانطورکه واژه ی «تیکمک-tikmek» در زبان و ادبیات ترکی دارای دو معنا و مفهوم است و ما در بخش قبلی این نوشته، اندکی به آنها پرداختیم.
اما همانگونه که در چند سطر پیش اشاره کردیم، در اندیشه ی ارسطو، واژه ی یونانی «تئخنه-techne»، که به نظر ما مترادف واژه ی «تیکمک-tikmek» ترکی است، و ارسطو معناها و مفاهیم دوگانه ی آنرا، چنین بیان کرده و توضیح داده است:
الف: «تئخنه-techne» آن فن و هنری است که کار طبیعت را کامل و تکمیل کرده و تمام میکند، مثلا چیزی یا چیزهایی از طبیعت برمیدارد و با ترکیب آنها و یا با قرار دادن آنها در کنار هم، چیز جدیدی میسازد یا ایجاد میکند و یا پدید میآورد. مانند میز، صندلی، کفش، در و پنجره و خانه و تفنگ و لباس و نان و انواع ابزارها و اثاث و لوازمات ضروری زندگی دیگر. کلمه ی «تئخنه-techne» در این معنا و مفهوم، همان است که امروزه روز به آن
«تکنیک ، تکنولوژی-technique, tecnology» میگویند.
در زبان ترکی، فعل یا مصدر «تیکمک-tikmek»(تیکینتی)…دقیقا در معانی و مفاهیم همان واژه ی یونانی است.
اما تفسیر و منظور دوم ارسطو از واژه ی «تئخنه-techne» را، میتوان به شرح زیر
بیان داشت..
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
و…
اتیمولوژی فلسفی، یا اتیمولوژی هرمنوتیکی چیست؟
ادامه ی بخش پیشین…
…اما تفسیر و منظور دوم «ارسطو» از واژه ی یونانی «تئخنه-techne»=تیکمک، چنین است: «با به کار گرفتن تواناییها و قدرت تخیل و تقلید، دست به خلاقیت و آفرینش زدن.» تئخنه در این معنا، همان چیزی است که در زبان فارسی «هنرهای زیبا»
و در زبان عربی «صنایع مستظرفه، یا صنایع جمیله»، و در زبان انگلیسی hand works, hand arts، و در در زبان ترکی آذربایجانی، «اینجه صنعت»
و در زبان ترکی استانبولی «el işleri, ince Endüstriler» میگویند. البته واژه ی «تئخنه-techne» حتا قبل از «سقراط و افلاطون »» در بین یونانیان رایج و در معنای کلمه صنعت، آنهم در مفهوم «هنر» به کار میرفت،(و نه در معنای تکنولوژی)، در حقیقت، در آن عصر کلمه ی «تئخنه» در معنای: پیدا کردن و برملا نمودن و روشن ساختن حقیقت و برداشتن و کنار زدن حجاب و هرگونه مانع از سیمای حقیقت و با شفافیت تمام، نمایاندن معنا و مفهوم حقیقت، و همچنین، نشان دادن حضور خدایان در ساحت هستی و گفتگوی انسان ها با خدایان و روشن ساختن مقدرات انسانها، و…که توسط شاعران و حماسه سرایان در قالب شعر و هنرهای مختلف، بیان و آشکار میشد. یونانیان باستان این توانایی یا استعداد را در انسانها، «تئخنه-techne» یعنی «صنعت» میگفتند که در زبان فارسی «هنر» گفته میشود. افلاطون این مقوله را در رساله ی گفتگوی فایدوس خود به معنای: درخشان و درخشیدن و نور افشاندن تعبیر کرده است.
اینکه تعبیرات و معانی واژه های «تئخنه-techne، و پوئسیس-poeisis» از قرون وسطی دگرگون شد، شرح و بیانش از حوصله ی این نوشته خارج است، فقط اشاره میکنم که از قرون وسطی، این واژه ها در معنای امروزی، یعنی همین تکنولوژی و هرگونه ساختن و تولید
به کار رفت.
البته همین دو واژه همچنان از طرف تعدادی از فلاسفه ی یونان به معنای هرگونه خلاقیت فکری به کار رفت، که این معنی را فلاسفه ی اسلامی با اصطلاح**«صناعات خمسه»**، یا «صناعات فکری خمسه» بیان کردند.
تا اینجا، از بررسی و پژوهش در معانی و مفاهیم دو واژه ی یونانی:
« تئخنه-techne» و «پوئسیس-poeisis»، و دو واژه ی ترکی:
«تیکمک-tikmek»، و «بۆتۆرمک، بیتیرمک-bütürmek, bitirmek»، متوجه میشویم که، ما در بررسی و پژوهش علمی زبان خود و گنجینه ی واژگان آن، شدیدا و عمیقاغفلت کرده و دچار گناه کم کاری شده ایم. و اینکه در یکی، دو سال اخیر بعضی افراد با عنوان اتیمولوژی کلمات، کارهایی میکنند، اگرچه زحمتشان قابل سپاسگزاری است، اما جز به بیراهه کشاندن علاقمندان و جوانان این عرصه، هیچ نتیجهای نداشته و نخواهد داشت، چرا که
این کارها با هیچ معیار و اصول و متد علمی و آکادمیک سازگاری ندارد و فقط علاقمندان را به بیراهه سوق میدهد، ما در بخش های دیگر نوشته، با آوردن مثالهایی از خود آن افراد، به این معضل خواهیم پرداخت.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
و…
اتیمولوژی فلسفی، یا اتیمولوژی هرمنوتیکی چیست؟
ادامه ی بخشهای پیشین…
برای نشان دادن ظرفیت های فلسفی واژه و اینکه تا کنون در بخش واژه و معناشناسی-Semantic زبان خود، شدیدا و عمیقاً غفلت کرده و دچار گناه کم کاری شده ایم،
سه واژه ی یونانی را، در مقابل سه واژه ی مترادف از زبان ترکی قرار داده ایم… لازم به یادآوری است که این کار برای نشان دادن ظرفیت ها و پتانسیل های فلسفی نهفته در دیرینه گی و وسعت و عمق و غنای معنایی واژگان زبان ترکی از طرفی، و با ارائه ی مثالهایی برای شرح و توضیح علمی و آکادمیک و راستین دانش اتیمولوژی از طرف دیگر صورت میگیرد.
راستی را بخواهید، امروزه روز، شیوه های ویرانگر پوپولیستی و مردم فریبی و عوام فریبی،
در همه ی رشته ها و شاخه های علوم انسانی و حتا غیر انسانی، و در سراسر جهان، به ابزاری برای التیام انواع بیماری های روانی، از قبیل کبر و خود پرستی و جاه و نام پرستی تبدیل شده است، بدون آنکه عواقب و نتایج فاجعه بار و غیر قابل جبران این شیوه ها در نظر گرفته شود. و در کلامی باید گفت که دنیای اکنونی ما شدیدا تبدیل به گروگان پوپولیست ها شده است، اندک تامل در کم و کیف انتخابات آمریکا، این سخن را به خوبی نشان خواهد داد.
اما در سخنی موجز، پوپولیسم یعنی چه؟ پوپولیسم یعنی کنار گذاشتن حقیقت و گفتن و ارائه ی آنچه عوام الناس دوست دارند، به آنها به آنها آن گفته شود و عرضه گردد. یعنی به جای اینکه بر بیان و ارائه و آموزش حقیقت بر مردم، اصرار ورزیم و تأکید کنیم، آنچه را مردم دوست دارند و خوششان می آید و «به به» و «چه چه» میکنند، آنرا تحویل و تقدیم مردم کنیم. چه، رنگی از حقیقت داشته باشد و یا افسانه و سرهم کردن مقداری اطلاعات گمراه کننده و عوام دوست و فریب دهنده باشد. البته در خیلی از موارد، کسی که دست به پوپولیسم میزند، چه بسا خود نمیداندکه کارش همان «عوام فریبی یا پوپولیسم»است، و یا حتا، اصلا در کار خود نیت بد ندارد و حتا نیت خدمتگزاری دارد، اما دانش کاری را که به عهده گرفته، ندارند…
اکنون دنباله ی سخن و بحث اصلی:
سومین کلمه ی یونانی که در مقابل کلمه ی مترادف خود گذاشته ایم، به قرار زیر است:
یونانی-Grk: آرت- art, آرس- ars
ترکی- Trk: آرت-art = آرتماق- artmaq، آرتؽم-artım، و…
اکنون پرسش این است: آیا این دو واژه، یکی متعلق به خانواده زبانی «هند و اروپایی » و دیگری از خانواده زبانی «اورال- آلتای»، میتوانند از جهات اتیمولوژیکی و معنایی، دارای وجوه مشترک و حتا ریشه و بن واحدی باشند؟ فراموش نکنیم که ما قبلا روشن ساخته ایم که از دو نظریه در باره ی پیدایش زبان های جهان، به نظره ای باور داریم که، برطبق آن همه ی زبانهای دنیا دارای منشأ واحد و برخاسته از یک نقطه در روی کره ی زمین هستند و سپس، در عرض صدها هزار سال، در اقصا نقاط جهان پراکنده و مناسب شرایط سرزمین ها، رشد و انکشاف یافته اند..
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
و…
اتیمولوژی فلسفی، یا اتیمولوژی هرمنوتیکی چیست؟
ادامه مطلب…
واژه ی «آرت- art» که اصالتا واژه ای یونانی و به دو شکل art و ars
در آن زبان دیده میشود، در زبان فارسی به معنای مصطلح « هنر » ترجمه شده و به کار میرود، درحالیکه میبایست هنر را در مقابل واژه ی یونانی «تئخنه-techne» به کار میبردند، چراکه، آنچه از «تئخنه» پدید میآید و حاصل میشود را در زبان یونان باستان، «آرت-art» میگفتند، به سخنی دیگر، آنچه از تئخنه و تکنیک خلق میشود و پدید میآید، و استحصال میشود، همان است که یونانیان آنرا art و ars میگفتند، که شامل آثار فکری و هر اثری که با دست تولید و خلق میشد، بوده است و میشود.
ما در بررسیهای خود در باره ی واژه ی «آرت-art»، در زبان لاتین به واژه ای برمیخوریم که به صورت «آرتئم- artem» ثبت شده است. آنچه که باعث شگفتی میشود این است که، معنای این واژه ی لاتین، دقیقا همان است که واژه ی «آرتؽم-artım» و «آرتمؽش-artmış» در زبان ترکی دارد، یعنی: افزایش، زیاد شدن، زیاد شده و…
در قرون وسطی و در دوره ی رنسانس، در اروپا، دو نوع «آرت» وجود داشت، یکی عبارت از
محصولاتی بود که نتیجهی کارهای دستی بود، که به آن«ars mechanicus» میگفتند، و دیگری را ars liberalis میگفتند که در زبان فارسی به « هنرهای آزاد» ترجمه کرده اند که عبارت از کارها و خلاقیت های ذوقی و فکری میشود، مانند: شعر، نقاشی، مجسمه سازی و …
از این هنرهای نوع دوم، در مباحثات و دیالوگ های فلسفی، با عنوان«ars poetica» نام
میبردند. این اصطلاح را اگر به شکل دقیقی به ترکی ترجمه کنیم، به این صورت درخواهد آمد:
« بۆتۆرمه آرتؽم- bütürme artım» یا «بۆتۆرمه ایلن آرتؽرما-bütürme ilen artırma»
در بررسی معنا و مفهوم و تفسیر هرمنوتیکی واژه ی ترکی «آرتماق-artmaq»، ما دقیقا
مفهوم درونی و ذاتی واژه ی «بۆتۆرمک-bütürmek» را میبینیم و پیدا میکنیم، با این توضیح که، انسان با فعل بۆتۆرمک در ترکی، و با عمل poiesis در زبان یونانی، به مفهوم فعل
«آرتماق» در زبان ترکی، و art , ars در زبان یونانی و آرتئم-artem در زبان لاتین میرسیم،
همین توضیح به شکل فرمولی به این صورت درخواهد آمد :
«تیکمک-tikmek»= ترکی-«تئخنه-techne»= یونانی: گرفتن و برداشتن موادی از هستی و طبیعت= چیز و شئی نو و جدیدی ایجاد میکنیم و پدید میاوریم،
«بۆتۆرمک، بیتیرمک-bütürmek, bitirmek»= ترکی-«پوئسیس-poeisis»=یونانی:**
حقیقتی را که هست و وجود دارد، مانند هستومندی دازاین، اما پوشیده و در پرده و در حجاب و در حالت ناگشودگی است(به قول هایدگر)، در ساحت هستی، پرده و حجاب از چهره اش، از هستومندی اش برمیداریم و این دفعه هستی و حضورش، از حالت سوبژکتیویته به حالت ابژکتیویته در میاید، و این جهان تبدیل به «ملجا تجلی دازاین- انسان»** میگردد.
اما با فعل سوم، یعنی با عمل
«آرتماق-artmaq»= ترکی و «آرت-art»= یونانی: انسان چیزی جدید و نوی را که قبل از آن نبود، ایجاد میکند و پدید میآورد، یعنی آدمی با فعل «بۆتۆرمک، عمل آرتؽرماق»افزودن را انجام میدهد، یعنی چیزی را از حالت بالقوه به حالت بالفعل در میآورد..
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ما در آغاز این مقاله، پرسش های بالا را پیش روی خود نهادیم و این سخن را نوشتیم، که «آنچه در برخی از کانال های تلگرامی، تحت عنوان «اتیمولوژی کلمات» گفته و نوشته میشود، نه اتیمولوژی حاصل از یک تحقیق، و یا ریشه شناسی علمی مبتنی بر اصول و مبانی و استنانداردهای پذیرفته شده در مراکز علمی و آکادمیک است و نه اساسا و به طور کلی ربطی به دانش اتیمولوژی دارد. و اضافه کردیم که، «اتیمولوژی کاری است مهم و جدی، نمیشود به علاقمندان آماتور واگذارش کرد!»
اینک بعد از نوشتن نوزده بخش، ما هنوز در کار پیدا کردن و یافتن و دادن پاسخ به پرسش نخست هستیم، و هرچه در بخش های پیشین این نوشته، قلمی کردیم، همه در راستای همین پرسش بوده است. البته، در طی بخشهایی از این نوشته، ما به نوع خاصی از دانش اتیمولوژی پرداختیم که در گذشته بطور کلی از توجه و پرداختن به آن نوع اتیمولوژی در زبان ما، غفلت کرده و هیچ گونه تحقیق و پژوهشی، و حتا اشاره ای به آن نشده بود. این نوع از اتیمولوژی در فلسفه و تحلیل فلسفی متون فلسفی، مورد مراجعه قرار میگیرد. عنوان این نوع از اتیمولوژی را «اتیمولوژی فلسفی، یا اتیمولوژی هرمنوتیکی » نامیده اند، و بیشتر از اوایل قرن بیست و توسط «هوسرل» و سپس شاگردش «مارتین هایدگر »، و آنهم در بیان و تحلیل و تاویل معنا و مفهوم «هستی» و «دازاین- انسان» به کار گرفته شده. فقط اشاره کنم که نوعی از تحلیل و تفسیر متون «عرفانی» در تاریخ عرفان ایرانی-اسلامی بوده است، که با نام «علم تأویل » از آن نام برده اند. (برای آگاهی بیشتر، به کتاب حروفیه از نگارنده مراجعه فرمایند.)
اینک با آوردن کلماتی چند، به عنوان مثال و ریشه شناسی آنها، این نوشته وارد فصل جدیدی میشود. مسئله به این صورت خواهد بود که:
۱. نخست باید باستانی ترین و قدیمی ترین صورت و نوشتار کلمه، مورد جستجو قرار گرفته و پیدا و مشخص گردد.
۲. باستانی ترین و قدیمی ترین منبع و ماخذی که واژه ی مورد تحقیق در آن یا آنها ثبت شده و هم اکنون در دسترس است، باید مشخص و شناخته و شناسانده شود.
۳. معنا یا معناهای اولیه، که کلمه ی مورد تحقیق افاده میکرده و واژه در آن معناها به کار میرفته.
۴. صورت ها و شکلهای کلمه ی مورد تحقیق، در زبان های هم خانواده و مجاور و سپس در زبانهای غیر خانواده با معناهایشان نمایانده و نشان داده شود.
همچنین نگارنده تلاش خواهد کرد، تا در جریان بررسی اتیمولوژیکی کلمات، نکات و مسائل مربوط به قوانین و قواعد تاریخی-تطبیقی دانش اتیمولوژی را بررسی کرده و نشان دهد. این بخش از کار، برای علاقمندان و جوانان مشتاق دانش اتیمولوژی، دارای فواید و نکات باریک بسیاری خواهد بود.
به عنوان اولین نمونه، کلمه ی «ار-ər , er» را انتخاب کرده ایم.
معیار ما در انتخاب کلمات برای ریشه یابی یا بررسی اتیمولوژیکی، بیشتر مربوط به جایگاه
آن کلمه در قاموس واژگان زبان ترکی و فرهنگ و تاریخ و البته زبان مردم میشود، و بیشترین هدف، نوعی تمرین و ممارست در یاد گیری و آمادگی بیشتر برای فراهم کردن یک فرهنگ ریشه شناسی برای زبانمان است، که برعهده ی جوانان علاقمند در سالهای آتی میباشد.
نگارنده باز و برای چندمین بار، تأکید میکنم که معیار ما در این پژوهش، فقط و فقط، معیارهای شناخته و پذیرفته شده ی علم است، چراکه ما به دنبال حقیقت هستیم و روش و شیوه ای خارج از معیارهای علمی، هیچوقت ما را به حقیقت نمیرساند. و اینکه ما به زبانها و کلمات، با الگو و نظریه ی «مونو جئنیسیسم-Monogenesism» نگاه میکنیم و برطبق
آن نظریه- که قبلا در دو، سه نوبت، در باره اش صحبت کرده و توضیحات لازم را داده ایم،
کلمات را مورد ریشه یابی و ریشه شناسی قرار میدهیم…
اتیمولوژی واژه ی «ار-ər , er»
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
طبق هدف کلی این نوشته، و به منظور گسترش آگاهی و دانش علاقمندان در باره ی دانش اتیمولوژی، در این بخش، کلمه ی ترکی « ار – ər » را برطبق اصول و متدهای شناخته شده و پذیرفته شده ی علم اتیمولوژی، مورد بررسی و پژوهش قرار میدهیم:
ار – ər :
مقدمه:برطبق تمام یافته ها و اسناد و منابع قابل استناد و قابل معرفی، واژه ی ار- ər یکی از کهن ترین واژه ی زبانهای خانواده ی زبانی اورال-آلتای میباشد.
این واژه اکنون در شکلها و املاهای اندکی متفاوت، در اکثر زبانهای جهان، که به نحوی با زبان های اورال-آلتای مراوده و مناسبت داشته اند، دیده میشود. ما به اکثر آنها مراجعه خواهیم کرد، منتها به علت وسعت و پیچیدگی کار، که در ذات چنین پژوهش هایی نهفته است،
و همچنین این گونه کارها اساسا تلاش و همکاری گروهی را طلب میکند، مراجعه به منابع و مآخذ موجود در دسترس نگارنده، از نظم و ترتیب لازم برخوردار نشده است، لذا خواننده ی علاقمند به این نکته توجه خواهد کرد. با این حال، تلاش خواهد شد در حد امکان، ترتیب مراجعه به منابع و مآخذ، از نظم و ترتیب حداقلی برخوردار باشد.
«ار -ər» :
زبان سومری-کنگری-Su-Kn: ار ، اری ، اروم- ər , əri , ər-um: کیشی، ار، ائرکک آدام، مرد ، انسان مذکر، man، husband،
سومری-کنگری-Su-Kn: اور-ur: آقا، شریف زاده، بزرگوار، مذکر، رهبر-lord, gentelman, male, lead-male،
سومری-کنگری-Su-Kn: اور ، اور-ساق ، اور-بیس-ur , ursag , urbis: آقا، مرد بزرگوار، استاد-sir , master،
پروتو آلتائیک-Pr. Alt: ارآ ، آری- era , ari: ار ، کیشی، مرد – man , male،
پروتو ترکی- Pr.Tk: ار-ər , er،
پروتو مغول-Pr.Mog: اره-ərə: عضوی از یک کلان، فردی از یک واحد قبیله-member of the clan،
معنای واژه ی «ار-ər»: در زبان ترکی آذربایجانی: مرد، قهرمان، ایگید، قوْچاق:
قوْرخوم ێوْخ پاشادان، سولطاندان، خاندان،
گلسین «منم» دیێه ن، کئچیردیم ساندان،
«ار»لر دالدالانؽب قوْرخماسؽن قاندان،
آت سۆرسۆن قوْۉغاێا…**گیرسین مئێدان،**
صورتهای مختلف کلمه ی«ار-ər, er»، در زبانهای دیگر ترکی:
تورکی باستان-O.Tk:ار-ər: کیشی- man (اورخون، اسکی اویغور)،
ترکی میانی-M.Tk: ار-ər،
ت. قاراخانی-Tk.Krkh: ار-ər, er،
ت. ترکیه-Tk. Tk: ائر-er،
ت. تاتار-T.Tr: ایر- ir،
ت. اویغور-T.Uyg: ار ، آر- ər, ar،
ت. سارؽ اوێغور-S.Uyg: ژیر-jir،
ت. آذربایجانی-T. Az: ار-ər،
ت.ترکمن-T.Tkmn: ار- ər،
ت. خاکاس-T.Xks: ایر- ir،
ت. شوْر- shor: ائر-er،
ت. اوْێرات-T.Oyrt: ائر- er،
ت. خلج-T.Xlc: هار-har،
ت. چوۉاش-T.Chvsh: آر- ar،
ت. ێاقوت-T.Ykt: ائر- er،
ت. دوْلقان-T.Dlgn: ار-ər،
ت.توۉا-T.Tuv: ار- ər،
ت. باشقورد-T.Bshrd: ار-ər،
ت. بالقار- T. Blkr:ار- ər،
ت. قاراێم- T. Krm: ار-ər،
ت. قاراقالپاق- T. Krklpk: ائر- er: آدام، human،
ت. سالار- T.Slr: ائر-er،
ت. قوموق- T.Kmk: ائر- er،
(Sergey Starostin)
در بخش آینده، ضمن مراجعه به سایر منابع، همچنین رد و نشان این واژه را در سایر خانواده ها و شاخه های زبانی جهان، مانند زبان های یونانی، لاتین، اترسک، و زبانهای هندواروپایی و دراویدی و زبانهای شاخه ی اورالیک و زبانهای اقیانوسیه و زبانهای بومیان آمریکایی و…
پی خواهیم گرفت،..
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی اتیمولوژی واژه ی «ار – ər»
پروتو ژوراسی-P. Eurasian: آر- ar: مرد- man،
پروتو اورالیک-Pr. Uralic: آرۉ ، آرۉا- arV, arwa،
پروتو دراوید- P.Drvd: ائر- er, ər
لاتین- Latin: ویر، ویراگو- vir, virago: مرد، زندگی، مردانه و قهرمانانه، زن- man, life, heroic, woman،
اشاره: واژه ی «ویر-vir» که در بالا آورده ایم و به معنی «مرد و زندگی» آمده است، در ترکیب خیلی از واژه هایی که منشأ لاتینی دارند، دیده میشود، مانند:
نام ماه «دسامبر» و «سپتامبر» که در اصل به صورت decemvir و septemvir است، و یا واژه ی «ویروس- virus» که به معنای«سم، زهر-poison…» میباشد را، مرتبط با ریشه ی«ویر- vir» دانسته اند، اما در روشن ساختن معنای آن هنوز به نتیجه ی روشنی نرسیده اند.
(Etymology Dic…O.L) همچنین واژه ی معروف «سینیور-s.eior» در زبانهای لاتین به معنای «آقا» به ریشه ی مورد بحث مربوط میشود.
اما نکته ی جالب در صورت لاتین واژه یکی هم «ویراگو-virago» است. واژه ی فرانسوی«ویراژ» که در زبان عامیانه و به معنای سرعت متداول است، برآمده از زبان فرانسه و در اصل به معناهای: زنان مردگونه، زنان شبیه مردان، و زنان جنگنده و جنگجو، انسانهای مونث جنگجو، آمده، مخصوصا زنانی که در حوالی سرزمین های قفقاز زندگی میکردند و با بیگانگان و مخصوصا با یونانیها پیکار میکردند. یونانیان این زنان را «آمازون- amazon» مینامیدند- man- like, hero women, female warior, amazon, واژه ی virago همچنین در انجیل به عنوان صفت «حوا» آمده است.
یونانی-Grk: هئروْس-heros: نیمه انسان نیمه خدا در اساطیر یونانی-demi- god،
فرانسه-Franc: هئروْس-heros: مرد، پهلوان، کیشی-man, hero،
آلمانی-Grm: هئر- herr: آقا، پهلوان، mister،
اشاره: در حکومت نازی ها، واژه ی «هئرئن ۉوْلک-herrnvolk» را از ریشه ی مورد بحث ساخته بودند و به معنای: «نژاد برتر- master race» به کار میبردند،
زبان اترسکی-Etruscan: ائر، ائرجه، ائریسال – er, erce, erisa: l: احترام، عزت، افتخار، شرف، شرافت: honor،
مجاری- Magyr: اور- ur: آقا، بزرگوار، مرد، مذکر، رهبر- lord, gentelman, male, lead-male،
مجاری-Magyr: ائردئم-erdem: شایستگی، لیاقت، مستحق- merit, deserving،
مجاری-Mgyr:ائروْ- ero: قدرت-force،
مجاری- Mgyr: اور-ur: آقا، استاد، مالک، ملاک-sir, master, landlord،
مجاری- Mgyr: اورساق-ursag: مالک- landlord،
مجاری-Mgyr: اور.آم-ur am: آقا،
مجاری-Mgyr: ائمب ار- emb. er: مرد، مذکر،
گروه زبانهای معروف به «زبان های استرالیا- اقیانوسیه» (Austronesian-Oceanian Languages):
زبان اندونزیایی-Indon: اوْر.آنگ-or.ang، ارون، اورلون، اوْلوْن: مرد، مذکر، آقا،
زبان خمر- Khemer: اور.آنگ، اوْرانگ، اوْرهانگ- ur.ang, or.ang, or.hang: مرد، انسان مذکر- man, male،
زبان ملانزی-Melan: اوْروْ.توْنا، اوْروْ.توْ-oro.tona, oro.to: کیشی، مرد، مذکر-male, man،
زبان کیۉی، نیوزلند-Newzland: اوْر.تا، اوْر.دا-or.ta, or.da: مرد، مذکر،
زبان موندا-Monda: آر.توْ، ارتو- ar.to, ər.tu: مرد، کیشی، مذکر، قدرتمند،
زبان جزیره تاسمانیا-Tasmania: ار.دو، ار، اوْر.تو- ər.du, ər, or.tu: مرد، انسان مذکر، محل تجمع مردان، این لغت در واقع همان واژه ی «اوردو-ordu» در زبانهای ترکی است،
زبان بومیان استرالیا- Native Australia: ار.دو، آر.دا-ər.du, ar.da: مرد، مذکر…
در گروه زبانهای دراویدی- Dravidian: مانند خود زبان دراویدی و زبان کاناری-Kann: ائرئ-ere: مرد، شوهر، قدرت- man, husband, force،
گروه زبانهای «بومیان آمریکایی- Natives of America»، و مخصوصا در زبانهای بومیان آمریکای جنوبی، مانند سرخپوستان مکزیک و گواتمالا و برزیل و پرو نیز،
واژه ی «ار- ər» را مشاهده میکنیم، این گروه از زبانهای بومیان را، گروه زبانهای «مایان-Mayan» مینامند.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی اتیمولوژی واژه ی «ار- Ər»
(آیا در زبانهای موسوم به «خانواده ی زبانی اورال-آلتای، چیزی به عنوان علامت تأنیث وجود دارد، و یا در گذشته وجود داشته است؟)
قبل از ادامه ی مبحث «اتیمولوژی واژه ی ترکی ار-ər»، لازم میبینم به چند نکته ی
قابل توجه، اشاره کرده و توضیحات لازم را بدهم. البته میشد یکی از این مورد را، به صورت مستقل و در قالب یک مقاله نوشت و تقدیم علاقمندان کرد.
اولا «اتیمولوژی» یک دانش و علم مستقل است، و اگر علم بودن اتیمولوژی را میپذیریم، باید به این پرسش پاسخ بدهیم که: کدام علم با گفتن و سخنوری بیان میشود؟ آموخته میشود و آموزانده میشود.
به سخنی دیگر، کدام علم را فقط و فقط با گفتن و به شکل شفاهی میتوان به علاقمندان توضیح داد و منتقل کرد؟ جواب من به این پرسش، منفی است، یعنی هیچ دانش و علمی را
نمیشود به تنهایی با زبان و گفتن و به شکل شفاهی توضیح داد و منتقل کرد…
در دو بخش گذشته، نکته ای وجود داشت و همان نکته انگیزه ای شد تا من این پرسش را در اینجا مطرح کنم که:
آیا در زبانهای موسوم به خانواده ی زبانی اورال-آلتای، چیزی به عنوان
علامت تانیث وجود دارد و یا در گذشته چنین چیزی بوده است؟
پاسخ بلی و مثبت است، منتها اندکی نیازمند توضیح است.
بررسی تاریخ پیدایش زبان در جهان، و تک تک زبانها، نشان میدهد که در همه ی زبانها نشانه ها و یا علامت هایی که بیانگر مونث بودن موضوع سخن، یا مخاطب بوده باشد، وجود داشته است. این علامت ها یا نشان ها در روزگار ما نیز همچنان در برخی از زبانها به کار میرود، مانند زبان روسی که اگر بخواهند کلمه را به صورت تانیث در آورند، به آخر کلمه صائت «آ-a» را اضافه میکنند. این علامت تانیث از طریق همان زبان روسی، به زبان های ترکی نیز منتقل شده و هم اکنون به کار میرود.
اما سخن ما، باره ی زبان های اورال-آلتای و مخصوصاً شاخه ی زبانهای آلتای است، و اینکه «آیا در زبان های آلتایی، علامتی بوده که مونث بودن مسمی یا مورد اشاره را برساند؟»
ما به مثال هایی که برای کلمه ی «ار- ər» آوردیم، برمیگردیم و به صورت سومری-کنگری کلمه دقت میکنیم:
سومری-کنگری-Su-Kn: ار، اری، اروم-ər, əri, ərum
لاتین-Latin: ویر-وم- vir.um: همسر،
لاتین-Latin: ویرگوم- virgum: همسر، زنان مبارز، زنان جنگنده و شبیه به مردان، آمازون ها که زنانی در سرزمین های قفقاز بوده اند که با یونانیها میجنگیدند و با مردان معاشرتی نداشتند. (Latin Etymology Dictionary)
در زبان ترکی به چند واژه برمیخوریم که قابل تامل و تعمق هستند:
خانوم، خانم، خانؽم- xanum, xanem, xanım
به گیم، به گوم، به ێیم-bəgim, bəgum, bəyim
ما همه معنای این لغت ها را میدانیم، خانؽم، خانوم، یعنی زنی که بزرگوار است، در جایگاه خان است، خانی که مونث است، و به گوم، به گیم هم، یعنی زنی که در جایگاه بگ، به ێ و به قول ابن فضلان
در سفر نامه اش، «باک-bak»، نشسته است، بیگی که مونث است،
اما اشاره ای هم به علامت تانیث در زبان کره ای بکنم. در این زبان نیز حرف**م-m** در آخر نامها، آن نام را به حالت تانیث در میآورد. من مثالی از یک سریال تلویزیونی که تولید کشور کره بود یاد کنم، این سریال را تلویزیون ایران پخش میکرد، و اتفاقا مثال جالبی برای بحث ما در آنجا وجود داشت.
در آنجا نام یک دختر «یانکوم-yankum» بود. حالا با نگاهی ریشه شناسانه به این نام
توجه میکنیم:
ێانکوم-yankum: این نام از دو بخش تشکیل شده است:
1-ێانک-yank:جوان، نو، ێئنی، گنج، ێئنگه، new, neo، همه این هفت کلمه که در جلو یانک آورده ایم، از ریشه ای واحد برآمده است، و همه شان جدا شده از نخستین زبانی است که در زبانشناسی به آن«مادر زبان-آنا دیل-mother language» میگویند. در اوستا نیز به جوان «ێاۉان-yavan» میگویند. و به «زن شایسته و سزاوار «یسن یانگوم-yasn. yangum» میگویند.
2-اوم-um: این علامت تانیث در آخر واژه است، و همان است که در آخر واژه ی سومری-کنگری اروم-ər-um میبینیم. و اینجا متوجه میشویم که معنای نام آن دختر کره ای- در سریال چه بوده است: «ێانکوم-yankum»:دختر جوان، گنج قؽز…
من فکر میکنم که با پژوهش و تحقیق تاریخی-تطبیقی بیشتر در زبان ترکی، حقایق جدید بیشتری پیدا خواهد شد و ما به نکات و ظرایف گمشده ی تازه ای خواهیم رسید.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی اتیمولوژی واژه ی «ار – Ər»
در پایان بخش قبلی، ظرفیت صفحه اجازه نداد این نکته را اضافه کنم و بحث جنسیت را در زبانهای آلتائیک به پایان برم و ادامه سخن اصلی را پی بگیرم.
بررسیها در باره ی تمام زبان های دنیا نشان میدهد که، در تمامی زبانها علامتها و نشانه هایی برای نشان دادن جنسیت و مخصوصا برای تأنیث وجود داشته و تا امروز نیز در تعدادی از زبانها، این علامتها باقی مانده است، در روسی و یا در انگلیسی ضمایر he و she و…از همین بقایا است.
در زبان سومری در چهارچوب یا در قالب یک زبان واحد(اصلی)، اصلا دو گویش یا دو نوع تکلم وجود داشت، که یکی را امرسال و آن دیگری را امرگیل میگفتند، هر کدام از این گویشها، دارای واژه هایی بودند، که گویشوران آن دیگری، حق استفاده از آن واژه ها را نداشتند، حتا در داخل یک خانه و بین اعضای یک خانواده، از این دو نوع سخن گفتن، یکی مختص زنان بود- مونث ها، و دیگری مخصوص مردان- مذکرها بود، در واقع یک زبان بود اما مثلا مانند انگلیسی حالا، اگر کسی به دختری اشاره میکند، نمیتواند از ضمیر he استفاده کند و حتما باید ضمیر she را به کار ببرد، این مسئله در زبان سومری شامل کلمات هم میشد، (یعنی کلمات هم معنی، اما مخصوص مردان و مخصوص زنان)، اگر مثالی بزنم و اگر این مثال درست باشد، چنین بود که، مثلا اگر میخواستند بگویند پدری فرزندش را بوسید، این پدر چون انسان مذکر بود، نمیتوانست برای فعل بوسیدن از همین فعل استفاده کند، مثلا میبایست از واژه ی ماچ کردن استفاده کند، و اگر این سخن را در مورد یک مونث، مثلا مادر بچه یا خاله ی بچه به کار میبردند، ایندفعه نمیتوانستند از واژه ی ماچ کردن استفاده کنند، میبایست از واژه ی بوسیدناستفاده میکردند و میگفتند: فلان مادر فرزندش را بوسید. به سخنی کوتاه و روشن، یعنی بوسیدن مال گویش زنان بود و ماچ کردن مال گویش مردان بود. اینها که گفتم همه برسبیل مثال و برای روشن شدن بیشتر گفتگو بود…
علاقمندان به این مباحث میتوانند به کتاب ارزشمند**لودینگرای سومری** نوشته ی پروفسور معزز علمیه چیغ مراجعه کنند. در این کتاب آگاهی های لازم در باره ی موضوع مورد بحث آمده است، این کتاب با همین نام، توسط خانم دکتر سوزان حبیب، که بنده افتخار آشنایی ایشان را دارم، به فارسی ترجمه و از طرف انتشارات کارون منتشر شده است.
در هر حال، در اینکه در زبانهای اورال-آلتای، جنسیت بوده یا خیر و یا علامت تأنیث بوده یا خیر، هنوز نمیتوان نظر قطعی داد، اما اینکه در گذشته های دور، زبانها دارای چنین ویژگی هایی بوده است، هیچ شکی وجود ندارد
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی بررسی اتیمولوژیکی واژه ی«ار – Ər»
پیش از مراجعه به فرهنگ ها و لغت نامه ها، جهت روشن ساختن معناها و مفاهیم لغت مورد بحثمان، یعنی کلمه ی «ار-ər»، باز به زبان سومری-کنگری روی می آوریم. لازم به گفتن است که منابع و مآخذ مورد مراجعه ی ما در این مرحله، در درجه ی نخست، «فرهنگ سومری دانشگاه پنسیلوانیا-Pensilvanya Sumerian Dictionary» است. این فرهنگ نسبتا عظیم، به شکل اختصاری «P.S.D» معروف است و علاقمندان و پژوهشگران عرصه ی دانش اتیمولوژی، و مخصوصا زبانشناسی تاریخی-تطبیقی-Historical Comparative Phylology میتوانند از این فرهنگ استفاده نمایند. بعد از فرهنگ بالا،
نگارنده سالیان درازی است که، هرچه فرهنگ و نیمچه فرهنگی مربوط به زبان و واژگان سومری منتشر شده، تا آنجایی که امکان داشته، فراهم کرده ام. در آوردن و نقل مثال
از زبان سومری-کنگری، نظر نگارنده بیشتر معطوف به فرهنگ سومری دانشگاه پنسیلوانیا است.
زبان سومری-کنگری-Su.Kngr: سوبار- subar : مرد آب، مردی که بیشتر با آب سر و کار دارد، این واژه احتمالا به معنای نگهبان آب، میرآب به کار میرفته. واژه از دو بخش تشکیل شده است:
1-سوب-sub
2-آر-ar
واژه ی سوب ، همان است که امروزه روز نیز در تمام زبانهای ترکی به معنای آب، water به کار میرود. فونم ب-b در تحولات و دگرگشت های تاریخی ساقط شده و از آخر کلمه افتاده است، اما به صورت ۉ- v و ب-b و پ -p در ترکیب تعدادی از کلمات که منشأ سومری-کنگری و آلتائیک دارند، و در سراسر جهان پراکنده اند، میتوان دید، مانند نامواژه ی سیبریه-Sibriye و در نام بزرگترین و معروفترین رودخانه ی جهان، یعنی نام میسی سی پی-Misisipi، خود نامواژه ی میسی سی پس به معنای رودخانه ی پرآب و عظیم و بزرگ است.
باز بخش سوب-sub را امروزه در نام شهر بیله سوۉار-Bilə suvar مشاهده میکنیم، ما در جلد دوم فرهنگ سومر نامواژه ی بیله سووار را از لحاظ اتیمولوژیکی مورد پژوهش و تحقیق قرار داده ایم، علاقمندان میتوانند به آن کتاب مراجعه نمایند.
به نظر میرسد نامواژه ی بیله سووار به معنای **شهر آب، شهری که در کنار آب یا رودخانه باشد، یا مردمانی که در کنار رودخانه یا آب زندگی میکنند** باشد. (و البته میدانیم که شهر بیله سووار در کنار رودخانه ی «بالهاری» قرار دارد-) در ترکیب خود نام بیله سووار، سه بخش را میتوان تشخیص داد:
1-بیله-bilə: شهر، آبادی،…به صورت های بسیار متنوع دیده میشود: بیله، ویله، بیل، بیلوردی، و…رد پای این واژه را در زبانهای اروپایی هم میتوان دید: vilage, villa,و…
2-سوب- sub: این واژه گفتیم همین واژه ی سو-su است… همچنین این واژه در سیر تاریخی خود، به صورت های: «سی-si» مثلا در نام رودخانه ی سیحون(=سیهون: رودخانه قوم هون)، و به صورت «جی-ci» در نام جیحون(جیهون= رودخانه مردم هون)، و به صورت «یو-yu» در فعل یوماق و…دیده میشود.
3- آر -ar: این همین واژه است که مورد بررسی قرار می دهیم، یعنی ار-ər
و گفتیم به معنای مرد، مذکر، قدرتمند، قوی، جنگجو و…در زبان سومری-کنگری داریم.
تا اینجا ما تلاش کردیم، «ریشه ی واژه- root of word» ار-Ər را
روشن سازیم، شکل و صورت های املایی آنرا و دگرگشت های نوشتاری اش را در زبانهای
مختلف، آنهم با رویکرد به نظریه ی مونو جئنیسیسم، که همه ی گروهها و خانوادهها و شاخه های زبانی را دربر میگیرد. اکنون باید به فرهنگها و قاموس های کلمات مراجعه کنیم و معانی و مفاهیم واژه ی ار-Ər را از نظر بگذرانیم. در مراجعه به فرهنگ ها، به علت
وقت گیری و دست تنهایی، تقریبا هیچ ترتیب و نظم خاصی در نظر گرفته نشده است..
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی بررسی اتیمولوژیکی واژه ی «ار-Ər»
(آراز – Araz)
در میان خدایان سومر-کنگرها، به ایزدی بر میخوریم که نامش را در الواح سومری-کنگری،
به صورت «آراز-Araz» ضبط کرده اند.(.58ص,2011,Türkologiya). این نامواژه، نام ایزد آبادانی و عمران و بهره وری و زندگی و کاشت و برداشت نوشته شده، حالا به اتیمولوژی این کلمه نظری می اندازیم.
آراز-Araz: این کلمه از دو بخش تشکیل شده است:
1-آر – Ar: در باره ی این واژه در همین نوشته ها، سخن گفته ایم، و معنایش را هم طبق منابع باستانی و قدیمی بیان کرده ایم، به معنای: مرد، مذکر، دلاور، قدرتمند و …است.
2-آز-az: این واژه در واقع صورت دیگری از همین واژه ی ار-ər است، با این توضیح که در مواردی که بیشتر سماعی است، تا قیاسی، فونم «ر-r« به فونم «ز-z»، یا برعکس تبدیل میشود، به عنوان مثال چند مورد را اینجا میآورم:
پروتو ترکی: آر-ar:
زبانهای ترکی: آز، آس، آد- az , as , ad : کم، اندک، مختصر- few, a little،
پروتو ترکی: آر- ar:
در زبانهای ترکی: آز، آس، آت…:
پروتو ترکی:آرؽق-arıq:. …
در زبانهای ترکی: آزؽ-، آزاۉ، آزو…
پروتو ترکی: گؤر-gör: چشم- eye, to see , look،
در زبان های ترکی: گؤز، کۆز، کؤز، کوز،
پروتو ترکی: دور-dur: نمک، دوز-salt،
در زبان های ترکی: دوز، توز، توْز، توس، دوس، دۆز،
پروتو ترکی: اۆر- ür، اؤر-ör: اۆه ری، اۆزه، روی- on top, high above،
در زبان های ترکی: اۆزه، اؤزه، اۆزاری، …
در ترکی آذربایجانی:قودور: قودوز**
ملاحظه میشود که برای تبدیل فونم «ر-r» به «ز-z» و بالعکس، میتوان مثال های زیادی در زبان های آلتایی و مخصوصا در «شاخه ی زبانی ترکی-Turkic branch language» ارائه داد، در واقع این یک قاعده و قانون در پروسه ی تاریخی این زبان ها شناخته می شود.
در مورد معنا و مفهوم نامواژه ی «آراز – Araz» حتما باید به تاریخ اعصار بسیار کهن، حد اقل به تاریخ پنج هزار(5000) تا هفت هزار(7000) سال قبل از میلاد، به **«مثلث تمدن»**
مراجعه کرد.
اینکه من به نام «مثلث تمدن» نامگذاری کرده ام، مناطق و سرزمین هایی است که در داخل یک مثلث قرار میگیرد، رأس این مثلت در نقطه ای است که دجله و فرات یکی شده و به خلیج فارس میریزد، و قاعده اش در بالا است، یک زاویه در ساحل شرقی دریای خزر و زاویه دیگرش به دریای سیاه میرسد، سرزمین های واقع شده در محدوده ی این مثلث، سرزمین هایی است که بنیان تمدن بشری، در آن سرزمین ها گذاشته شده است، از قبیل تمدن سومری-کنگری و کنعانی و اکدی و ایلامی و آشوری و مادی و سپس هخامنشی و…
حالا در باره ی واژه ی «آراز-Araz» که جزو ایزدان سومر-کنگری ها آمده است، و با توجه به اینکه در طول قرون و اعصار، نام رودی هم بوده است، میتوان به صورت زیر به تجزیه و تحلیل اتیمولوژیکی پرداخت:
ار، آر-Ər, Ar: مرد، دلاور، پهلوان، بهادور،
آز- Az: ایزد آبادانی و بهره وری و کاشت و برداشت، و در مجموع:
آراز-Araz: ایزد مذکر و قدرتمند آبادانی و بهره وری و کاشت و برداشت، این معنا دقیقاً
همان چیزی است که به وجود و هستی رود آراز برازنده و شایا است، رودی که در طول تاریخ سرچشمه ی برکت و زندگی و آبادانی بوده و همچنان است. این نام(آراز)، با بخش «آزر-Azər» نام سرزمین آذربایجان، مناسبت دارد،(همان منبع) و البته طبق قاعده و قانونی که در بالا توضیحش دادیم، دچار دگرگشت های فونتیکی و آوایی شده است.
از جمله کهن ترین منابعی که به واژه ی ار-Ər برمیخوریم، یکی هم کتیبه ی بیستون است. در این سنگ نوشته، هم در نسخه ی هخامنشی و هم در نسخه ی سکایی-اسکیتی، به این واژه و درست با تلفظ امروزی آن، و به معنای: مذکر، نر، قوی و بلند بالا برخورد میکنیم، در نام آرشام-Arşam، نیز بخش نخست نام، همین واژه است. خود نامواژه ی آرشام یعنی: درخت کاج قوی و بلند بالا. در این نامواژه، کلمه ی «ار-ər» که توسط خاورشناسان، به سه شکل «ər» و «er» و «ir» قرائت شده است، با واژه ی ترکی «ایری-iri» ارتباط پیدا میکند. ما در این مورد در ادامه صحبت خواهیم کرد.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی بررسی اتیمولوژیکی واژه ی «ار-Ər»**
واژه ی**ائکیز-ekiz** در ادامه ی اتیمولوژی واژه ی «ار-Ər»، لازم میدانم اینرا بگویم که، شاید ده ها و چه بسا بیش از یکصد کلمه را می توان نشان داد که مرتبط با واژه ی ار-Ər است، و یا در ترکیب کلمات مرکب آمده است…از جمله ی واژه های جالب توجه در زبان های ترکی، یکی هم واژه ی «ائکیز-ekiz»است. معنای این واژه را بطور مشخص در فرهنگ های لغات، «دوقلو» نوشته اند، اما خود واژه ی دوقلو به تحقیق یک واژه ی ترکی است، یعنی: همزاد، دو بچه ای که از یک شکم و همزمان به دنیا می آیند: دوْغولو-doğulu.
«گرهارد دوْرفر-Gerhard Doerfer» که از تورکلوق های بنام روسیه و در عصر استالین بود، اصالتا آلمانی الاصل بود، اما تبعه ی شوروی سابق بود، او را پایه گذار دانش تورکولوژی در شوروی میدانند، و به خاطر همین کارش سخت مورد بی مهری و آزار حکومت استالین قرار گرفت و حبس و محرومیت ها کشید. من راجع به این عالم قبلا مطالبی نوشته ام.
گرهارد دورفر برای زبان های آلتایی و مخصوصا زبان های شاخه ی ترکی خدمات فراوانی انجام داد. از آنجمله چهار جلد کتاب بام «اتیمولوژی واژگان و مفردات زبان های ترکی و مغولی» است. این کتاب چهار جلدی به زبان آلمانی نوشته شده و متاسفانه تا امروز- تا آنجا که من خبر دارم، نه به فارسی و نه به ترکی ترجمه نشده است. نام کتاب به آلمانی عبارت است از:
Türkische und Mongolısche Elemente im Neupersischen, Wesbaden, 1963,
«گرهارد دورفر» در باره ی واژه ی «ائکیز-ekiz» به شرح زیر نظر داده است:
«ائکئز-ekiz»:
ekiz > ikiz > ikire > iki + er > r > z > ekiz: ائکیز
همان منبع، ص 125،
زبان مغولی: ائکه- eke: مرد، کیشی، مذکر-man, male,
زبان باسک- Bask:
ار- Ər: مرد، مذکر- man, male,
آرا- ara: حالت داغی جاندار مذکر، با توجه به واژه های بعدی، به نظر میرسد واژه ی «هار-har» از همین ریشه باشد،(هار، حرارت، heat: ملاحظه میشود اگر دنبال کنیم به **مار زبان، آنا دیل، mother Language میرسیم)
هار- har: heat of an animal,
آررازا- ar. raza: نژاد- race,
ار ائبه-ər ebə: خواهر مرد- sister of man, ائبه» ابه»آبا، آپا،
…و دهها مثال میتوان آورد که با واژه ی «ار – Ər» مرتبط و همریشه هستند.
در اینجا برای اینکه سخن در باره ی واژه ی «ار-Ər»چندان طولانی نشود، من فقط اسامی منابع و مآخذی که میتوانند مورد مراجعه ی علاقمندان قرار بگیرند را، می آورم، در عین حال در موارد جالب، مطالبی را هم نقل میکنم:
کتاب لغت اولیا چلبی
کتاب لغت ابن مهنا
ده ده قورقود سؤزلۆگۆ اطلاعات بسیار مفیدی در این کتاب میتوان یافت،
تصوف ایصطیلاحلاری، ذیل واژه ی ار-er،
تۆرک افسانه لغتلری
ادبی ایصطیلاحلار ترملری
تۆرک میتوْلوْگیێاسی نوشته ی پروفسور بها الدین اؤگل،
Etymology Dictionary of Hungarian, prof. Dr. Alfred Toth, 2007, Holland,
همچنین فرهنگ اتیمولوژی ترکی و مغولی گرارد دورفر، که قبلا در باره اش صحبت کرده ایم،
از جمله آثار مهم در زمینه ی اتیمولوژی تطبیقی واژگان زبانهای ترکی، آثار زبانشناسان روسی است، از آنها مهمترینش کتاب هفت جلدی**و.و.رادلف**با مشخصات زیر است:
опыть Словаря Тюркскихь Нарьчьи. В.В.Радлова.1899.
Петерьоргы
و
Versuch Eines Etymologischen Worterbuchs Der Türksprachen, Martin Rasanen, Helsinki 1969
این فرهنگ یکی از منابع با ارزش در کار اتیمولوژی کلمات ترکی در همه ی زبانهای ترکی شمرده میشود.
یکی از کتابهای مهم و بسیار با ارزش در هم تباری زبان های ترکی با زبان «سومری-کنگری»، دست نوشته ی بیست و سه صفحه ای زبانشناس معروف آلمانی پروفسور اف.هوممل» است. این دستنوشته که تا کنون نه ترجمه شده و نه به چاپ رسیده، به صورت همان دشتنوشته و به خط خود هوممل در اختیار پژوهشگران قرار دارد. من تلاش کرده ام این دستنوشته را ترجمه کنم، اما به خاطر اینکه، عکس دستنوشته بسیار تیره و در مواردی هم ناخوانا است، کار بسیار کند و به سختی پیش میرود، امیدوارم روزی این کار به سرانجام برسد. (pdf این دستنوشته را در کانال قرار میدهم.👇👇👇)
علاوه بر منابع و مآخذ بالا، به انبوهی از فرهنگ های اتیمولوژی زبان های ترکی میتوان مراجعه کرد، از آنجمله کتابهایی که در این زمینه در آذربایجان و ترکیه و ترکمنستان و قزاقستان و…تالیف شده اند.
ادامه این بخش در پست بعدی
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
…و اتیمولوژی چه باید باشد؟
ادامه ی اتیمولوژی واژه ی«ار-Ər» سینونیم(sinonim) های واژه ی «ار-Ər»: ( سینونیم در لغت شناسی-semantic، به لغاتی گفته میشود، که نزدیکی معنایی با کلمه ی مورد تحقیق دارد. سینونیم ها شامل همه ی لغاتی میشود که اصالتا مال خود زبان باشد، و یا به صورت دخیل یا عاریتی-lown word وارد زبانی شده و از طرف گویشوران زبان مورد قبول واقع شده اند، یعنی در قاموس لغات زبان پذیرفته شده اند.):
کیشی-kişi
ێوْلداش-yoldaş
کوْجا-koca
زوْج-zovc
آنتونیم-antonim های واژه ی «ار-Ər»: آنتونیم ها در لغت شناسی، واژه
ها و لغاتی هستند که دارای معنای عکس یا ضد معنای واژه ی مورد تحقیق را دارند:
آرۉاد-arvad،
قادؽن، کادؽن، خاتؽن،
خانؽم
در زبان ترکی آذربایجانی کلمه ی «-Ər» بیشتر در معناهای:
ایگید، مرد، شوهر، قهرمان، قوچاق، باهادور به کار میرود، واژه ی ارن-ərən نیز از به معنای قهرمان و از ریشه ی ار برخاسته…
در اینجا کار ریشه شناسی یا اتیمولوژی واژه ی ار-Ər به پایان میرسد. در بخش های آینده، ضمن ادامه کار به همین روال و بررسی و تحقیق در اتیمولوژی واژه های دیگر، به نقد برخی نوشته ها و گفته ها در زمینه ی دانش اتیمولوژی خواهیم پرداخت، که امیدوارم موجب رنجش هیچ دوست و غیر دوستی را فراهم نیاورد…
من امیدوارم این نوشته همچنان ادامه پیدا کند تا کلمات و واژه های زیادی را، طی آن مورد بررسی اتیمولوژیکی قرار دهیم، بطوریکه هر علاقمند در پایان این کار، آگاهی کافی و در عین حال درستی از دانش زبانشناسی تاریخی-تطبیقی و مخصوصا از دانش ریشه شناسی یا اتیمولوژی داشته باشد.
رحمان پوراکبر خیاوی( روشن خیاوی)
دکترای تخصصی فیلولوژی،Ph.D
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
اتیمولوژی چه باید باشد؟
اتیمولوژی واژه ی «ێازماق-yazmaq»
مقدمه:
یکی از امتیازات زبان و میشود گفت، نشانه های تاریخمندی زبان و مردمی که به آن زبان تکلم می کنند و سخن میگویند، این است که گنجینه ی لغوی آن زبان- دیلین سؤز خزینه سی،(Lexical Treasure) تا چه اندازه ای از غنا واژگان و ثروت لغوی برخوردار است.
گنجینه ی لغوی زبان، یا به زبان ترکی: دیلین سؤز خزینه سی، چیست و به چه معناست؟
البته این موضوع در حیطه ی فلسفه ی زبان و تاریخ فلسفه ی آن مردمی جای می گیرد، که در باره ی زبانشان دست به تحقیق و پژوهش زده ایم و میزنیم. اما بطور مجمل و مفید، بطوریکه علاقمندان و پژوهشگران جوان را به کار آید و فایده ای دربر داشته باشد، گنجینه ی لغوی هر زبان نشان دهنده ی مسائل مهم مربوط به:
۱. تاریخ و فرهنگ و تمدن و هنر و ادبیات و فلسفه و اندیشه و علوم و… گویشوران زبان در پروسه ی تکامل تاریخی بشر و تاریخ جهان میباشد.
۲. نشان دهنده ی مشارکت و سهم گویشوران زبان، در جریان تکامل تمدن بشری در زمینه ها و عرصه های مختلف زندگانی بشری است.
۳. نشان دهنده ی حضور و بودش گویشوران آن زبان، در تحولات جهانی، در زمینه ها و عرصه های مختلف است.
۴. و اینکه، هر واژه یا لغت یا کلمه، که اتیمولوژی آن مورد بررسی قرار میگیرد، خود سندی بر دیرینه گی و قدمت زبان مورد پژوهش است، به این معنا که گویشوران آن زبان، از چه و کدام پشتوانه تاریخی برخوردارند، و اکنون در کجای تاریخ ایستاده اند؟
۵. و بالاخره، مردمانی که به آن زبان تکلم می کنند، به حکم دیرینه گی و کهنسالی، در برابر ملت های جهان، سخنی و داستانی و اسطورهای از ظهور و زندگی تاریخی انسان بر روی زمین و از تاریخ خود، برای گفتن و عرضه داشتن به مردمان جهان دارند، اینها همه در مجموع، به این معناست که آن مردم دارای تاریخ و فلسفه ی مخصوص به خود، برای ادامه ی حیات و زیستن در کنار سایر مردمان جهان هستند.
اما «گنجینه ی لغوی»**، و به زبان ترکی: سؤز خزینه سی، برای هر زبان، شامل کدام لغات یا کلمات میشود؟ یا به سخنی دیگر: به کدام واژه ها و کلمات «گنجینه ی لغوی» یک زبان میگویند؟
بطور کلی این کلمات به دو بخش تقسیم میشوند:
الف: افعال،
ب: اسامی،
۱. افعال: آن اعمال و کردار هایی است که بشر به محض پای نهادن بر روی زمین، آنها را انجام میدهد، یعنی نخستین اعمالی است که از انسان سر میزند، این افعال به دو صورت «ارادی» و «غیر ارادی» اتفاق میافتد: خوردن، نوشیدن، دیدن، نگاه کردن، شنیدن، گوش دادن، خندیدن، راه رفتن، نشستن، ایستادن، خوابیدن، بیدار شدن، حرف زدن و سخن گفتن…به دنبال و به مرور، افعال و کردار پیچیده تر و مرتبط با احساسات و عواطف و استعدادهای انسانی، از آدمی سر میزند، مثل: دوست داشتن، محبت کردن، عشق ورزیدن، و یا احساسات منفی، مثل: نفرت، بد آمدن، دشمنی، کینه و….
۲. اسامی: بشر تا پای روی زمین گذاشته، با موجودات و هستی های دور و بر خود روبرو شده، و لذا شروع کرده به انتخاب نام و نامگذاری برای هر چیزی که در دور و برش مشاهده کرده:
۱. منسوبین: مادر، پدر، خواهر، برادر، عمو، دایی، عمه، خاله و….
۲. اعضای بدن: دست، پا، انگشت، دهان، سر، چشم، و…بعدها اعضای داخلی بدن: روده، دل، جگر، کلیه، و…
۳. موجودات بی جان در زمین و آسمان: زمین، خاک، آب، رود، درخت، سنگ،کوه، جنگل، …خورشید، ماه، ستاره، ابر، باران، برف و…
۴. موجودات جاندار: اهلی: گاو، گوسفند، ..، مرغ و…و غیر اهلی: گرگ، روباه، خرس، و…از پرندگان: کلاغ، گنجشک، کبوت، کبک و…البته مردمان مناطق مختلف زمین، به اقتضای محیط زیستشان، با حیوانات متفاوت و عناصر طبیعی مختلف دیگری روبرو شده و نامگذاری کرده اند، مثلا در ایران از وجود فیل یا کرگدن هیچ گزارشی ثبت نشده است.
این فهرست ها را میتوان کامل کرد، مثلا اسامی خوردنی ها و نام های درختان و میوه هایشان را افزود. اما هدف ما اینجا نشان دادن و نام بردن نمونه هایی از کلماتی که جزئ گنجینه ی لغوی زبان ها هستند، میباشد.
و اینکه وجود این واژه ها- چه افعال و چه اسامی، نشان دهندهی کهنسالی یک زبان و تاریخمندی گویشوران آن میباشد.
اما آنچه که در زمان ما به نام «دانش اتیمولوژی» نامیده میشود، در معنای راستین کلمه، پژوهش در ریشه ها و بن های آغازین کلماتی است که جزئ گنجینه ی لغوی زبان شناخته میشود، و اینکه این واژه ها با سایر زبانهای مجاور و سپس زبانهای جهان چه مناسبان لفظی و معنایی دارد، و در مرحلهی آخر، نشان دادن اشتقاقات لغات و تغییراتی که در معانی و مفاهیم آنها پیدا شده است.
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
اتیمولوژی چه باید باشد؟
اتیمولوژی کلمه ی «ێازماق.ک-yazmaq.k»
ادامه ی مقدمه…**
دانش اتیمولوژی یا ریشه شناسی، در مورد زبان ترکی، اول بار در زمان حاکمیت عثمانی ها در ترکیه حالیه و با نام «علم اشتقاق» مورد توجه قرار گرفت و کتاب هایی هم در این زمینه تالیف شد.
اما بخش مهم و ضروری «دانش اتیمولوژی» مربوط میشود به واژه ها و کلماتی که نشاندهنده ی آغاز اندیشه گری و تفکر در باره ی جهان و هستی و طبیعت و زندگی است. در این معنا هر یک از واژه ها و کلماتی که نشاندهنده ی پیشرفت و حرکت به سوی تکامل و گسترش دانش، آنهم از راه آگاهی و خودآگاهی است، موضوع دانش اتیمولوژی میباشد. وجود هر کلمه و لغتی که نشانی از تحرک و پویایی خرد ورزی و به کار گرفتن تواناییها و استعدادهای انسانی در جهت تعالی و شکوفایی بشر باشد، همه و همه جزئ گنجینه های بشریت و گویشوران آن زبان شمرده میشود.
به عنوان مثال، ما از بخش آینده ی این نوشته، به اتیمولوژی و ریشه شناسی کلمه ی «ێازماق-yazmaq.k» خواهیم پرداخت. و نشان خواهیم داد که پیدایش این کلمه به حدود سه تا پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد. حالا پرسش این است که: فرض کنیم به جای کلمه ی یازماق، کلمه ی «رادیو»، و به جای نام زبان ترکی، زبان مثلا دانمارک را می گذاشتیم!
خوب چه فکر می کردیم؟ به سخنی دیگر، منظورم این است که در باره ی مردم دانمارک و زبان دانمارکی چه فکر می کردیم؟ درباره شان چه می گفتیم و چگونه قضاوت می کردیم؟
تقریبا و به نظر من پاسخ روشن است، می گفتیم: مردمان دانمارک، مردمانی بوده اند که در سه تا پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح، از رادیو استفاده میکرده اند و پیامهای خود را با رادیو بهم منتقل میکرده اند….و بهر صورتی، در باره ی مردم دانمارک به داوری و قضاوت پسندیده می پرداختیم و آنها را در تمدن و فرهنگ و پیشرفت دانش و تکامل و راحتی زندگانی نوع بشر دارای سهم درخور می دانستیم.
دوباره برگردیم به کلمه ای که از بخش آینده می خواهیم به شرح و پژوهش در اتیمولوژی آن بپردازیم، یعنی کلمه ی «ێازماق.ک-yazmaq.k». حالا پرسش را به این صورت طرح می کنیم:
اگر در زبان مردمانی، از حدود سه تا پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح، کلمه ی«ێازماق-نوشتن» وجود داشته باشد، وجود این کلمه در آن زبان، نشانگر چه چیزی می تواند باشد؟ به کلامی دیگر، وجود این کلمه در زبان مردمانی در پنج و شش هزار سال قبل، به ما چه می گوید؟ چه چیزی را ثابت میکند؟ آیا جز این است که آن مردمان، اهل نوشتن و کتابت بوده اند؟ آیا جز این می تواند باشد که آن مردمان در آن عصر، آن اندازه متمدن و بافرهنگ بوده اند که در زندگی خود از نوشتن استفاده میکرده اند؟ آیا جز این می تواند باشد که آن مردم برای نوشتن حتما خط و الفبایی هم داشته اند، حالا می خواهی نامش را الفبا بگذار یا علائمی برای ثبت و نوشتن و انتقال مطالب و افکار و اندیشه های خود به هموطنان خود…و نهایت اینکه، آیا جز این بوده است که آن مردم- حالا نامشان را هرچه میخواهی بگذار، ابزار و وسایلی داشته اند که نوشته های خود را با آن ابزار می نوشته اند؟ و…
اهمیت دانش اتیمولوژی در اینهاست که به نکاتی اندک از آنها اشاره کردم، و اگر جز این باشد، ظلم و نا انصافی و جفا در حق صاحبان آن زبان است، و از این دیدگاه، به نظر من آنچه بعضی از دوستان دور و نزدیک، با عنوان و نام اتیمولوژی، مطالبی در باره ی بعضی از واژه ها ابراز میدارند، نه ارتباطی با دانش اتیمولوژی دارد، و نه اساسا خدمتی به آن زبان میکند، و بلکه
کمر آن زبان را میشکند….
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
اتیمولوژی چه باید باشد؟
اتیمولوژی واژه ی «ێازماق.ک»(نوشتن)
صورت سومری-کنگری این واژه به شکل زیر است:
سار – sar: نوشتن- to write،
سارار-sarar: نویسنده، کسی که کار کتابت را انجام میدهد. این واژه خود مرکب از دو کلمه ی «سار-sar» : نوشتن، و «ار-Ər» : مرد، آدم، شخص است که مجموعا به معنای: شخص نویسنده، میباشد.
صورت اکدی این واژه به شکل «شاتارو-şataru» آمده است، و این کلمه امروزه در زبان عربی همان کلمه ی «سطر» است، اما در زبان عبری به همان صورت شاتارو باقی مانده است.
ما میدانیم که ملت کنگرلی، که «آکادها»، یا «اکد ها- Akkadnians»
آنها را«سومری ها-Sumerians» می نامیدند، متمدن ترین ملت روی زمین بودند، بطوریکه بنیانهای اکثر علوم روزگار ما را، مثل علم ریاضی، علم زمین شناسی، علم ستاره شناسی و تقسیم بندی زمان و اوقات شب و روز به عدد های شصت دقیقه و شصت ثانیه و غیره…همه دست آورد های علمی ملت کنگرلی-سومری است…
سخن گفتن در این عرصه، هم زمان بیشتری را میطلبد و هم در این مقوله که ما به دنبالش هستیم، نمیگنجد، لذا آنرا به وقت دیگری وامیگذاریم و میگذریم…
دو نام نیز با ترکیب واژه ی «سار-sar» در الواح کنگرلی ها به چشم میخورد:
کنگرلی-سومری: بیساغ سار-bisağ sar: سبد نوشته،
کنگرلی-سومری: بیساغ می سار-bisağ mi sar: سبد نوشته ی من،
اینجا کلمه ی «بیساغ» به معنای سبد است، این سبدها ظاهرا سبدهایی بوده اند که لوحه های گلی را در آنها جای میدادند و بچه ها همراه خود به مدرسه میبردند، این معلومات از مطالب کتاب «لو دینگرای سومری» فهمیده میشود. این کتاب را یک آموزگار سومری بعد از چهل سال معلمی که به اصطلاح امروزی بازنشسته میشود، در کتاب خود- همین کتاب لو دینگرا نوشته است.
در اصطلاح«بیساغ می سار-bisağ mi sar، واژه ی «می-mi» ظاهراً به معنای: سبد مال من، است.
اما چگونه واژه ی «سار-sar» به صورت امروزی، یعنی به شکل «ێاز-yaz»
در آمده است؟ ما با آوردن مثال هایی از زبان کنگرلی-سومری، به این مسئله میپردازیم، ضمن اینکه باز یاد آوری میکنیم که، هدف اصلی این نوشته، ردیف کردن کلمات و شمردن تعدادی معناهای راست و ناراست و تحویل آن به عنوان اتیمولوژی کلمات نیست، بلکه ما ضمن این پژوهش، به قواعد و قوانین حاکم بر تحولات و دگرگشت های فونتیکی و واک ها توجه داریم و بیشتر توجه مان به مسائل اساسی زبانمان است.
تحقیقات دانشمندان زبان شناس که در موضوع رابطهی زبان های «کنگری-سومری» و «ترکی»، آنهم سالیان متوالی عمر خود را صرف کرده و تحقیقات با ارزشی انجام داده اند و به نتایج بسیار مهم و گرانسنجی هم رسیده اند، نشان میدهد که، تعدادی از فونم های زبان کنگری-سومری، در پروسه ی تاریخی و در شکل گیری زبان های اورال-آلتای، به فونم های دیگری تبدیل شده اند. ما در تداوم این نوشته به تعدادی از آنها اشاره خواهیم کرد. مثلا:
کنگرلی-سومری: بیل-bil: پختن، پیشیرمک، بیشیرمک،
زبان های ترکی: پیشیرمک، بیشرمک- pişirmek, bişirmek: پختن، ملاحظه میکنیم که فونم «ل-l»، در تداوم و تشکیل زبانهای آلتایی، به فونم «ش-ş» تبدیل شده است…ما در بخش های آینده ی این نوشته، به این دگرگشت ها بیشتر خواهیم پرداخت. حالا با مثال هایی چند، نشان میدهیم که، فونم «س، ز-، z, s»، در پروسه ی تکامل و تشکیل زبانهای اورال-آلتای و اینجا بیشتر زبان های «ترکی»، به فونم «ێ-y» تبدیل شده است. اشاره میکنم که آوردن این مثالها، بیشتر برای این است که دانش اتیمولوژی را به شکل علمی و آکادمیک ممارست کنیم و فرا بگیریم، حالا مثالها:
زبان کنگرلی-سومری: زال، سال – zal, sal،
زبانهای ترکی: ێال-yal: مو های بلند گردن اسب، کمره ی کوه و…
زبان کنگرلی-سومری: سوریم- yurim،
زبان های ترکی: ێارؽم- yarım: نصفه، نصف، نیمه، ێارؽم، ێارؽمچؽلؽق،
زبان سومری-کنگری: زالاق، سالاق- zalaq, salaq،
زبان های ترکی: ێالؽق، ێالؽنق-yalaq, yalanq، ترکی چوواش: سولا، سؽۉلا-sula, sıvla، و صورت یاقوت: سالا- sala، و جالب است که واژه ی «اۆرک، ێۆرک-ürek, yürek» در ترکی یاقوت : سۆرخ-sürex می شود.
زبان سومری-کنگری: سور- sur: وحشی، حمله ور شدن،…
زبان های ترکی: ێۆرمک، ێۆز-yürmek, yüz: حمله کردن و…
زبان سومری-کنگری: زاق، ساق- zaq, saq: کنار، کناره، ….
زبان های ترکی: ێاخا، ێاکا- , yaka,yaxa: کنار، ترکی شور: ساق-saq,g، و قرقیزی: جاکا-caka: ێاکا، ێاخا، ترکی ێاقوت: ساغا- sağa, ترکی چوواش: سوخا- suxa, موْغولی: جاقا-caqa،
🥀✒️🌞🖌🥀
(32)
اتیمولوژی چه است؟
اتیمولوژی چه نیست؟
اتیمولوژی چه باید باشد؟
اتیمولوژی واژه ی «ێازماق.ک»(نوشتن)
ادامه ی مثال ها از بخش قبلی:
زبان سومری-کنگری:سؽغ-siğ, sığ
زبان های ترکی: ێیگ، ایگ، ایێی-yig, ig, iyi (Os.N. T0)،
زبان سومری-کنگری: سینگ-sing: wool،
زبان های ترکی: ێون-yun، پشم گوسفند،
زبان سومری-کنگری: سول.و-sul.u،
زبانهای ترکی: ێوْل- yol: راه،…
زبان سومری- کنگری: سیلیگ-silig : ال-hand،
زبانهای ترکی: ایلیگ- ilig، مترجم انگلیسی لغت سومری، این واژه را به معنای «دست-hand» دانسته، اما میدانیم که خود شکل سومری، یعنی«ایلیگ» امروزه در زبان ترکی به معنای «مغز استخوان» است و بکار میرود.
زبان سومری- کنگری: سق. سگ-səg, səq،
زبانهای ترکی: ێاق، ێاغؽش- yaq, yağış: باران، بارش…
زبان سومری-کنگری: شیر، سیر- şir, sır،
زبانهای ترکی: ێؽر، اؽر، اؽرلاما-yir, ir, ırlama: شئعر، قوْشما، موسیقی هاۉاسؽ، غزل، شارکؽ. مترجم انگلیسی و مرحوم پروفسور تونا، معناهای بالایی را در مقابل واژه ی سومری داده شده، نوشته اند. اما میدانیم امروزه واژه ی «شعر» در زبان عربی و واژه ی «شارکی» در زبان ترکی در معناهای داده شده، وجود دارند.
(ص10، O.N.Tuna ، P.S.D)
زبان سومری-کنگری: سئس، شیش، سئش-ses, şiş, şeş،
زبان های ترکی: ایشی- işi: قادؽن، خانؽم. اشاره: در زبان سومری، واژه ی «ار ایس، ار ایش- ər is, ər iş» یعنی: خانم و زنی که شوهر کرده. این واژه مرکب از ار-Ər و ایش، ایش-is, iş است، ار-Ər: مرد، شوهر، و ایس، ایش-is, iş یعنی: زن، همسر، زوجه.
ایشی در مقابل کیشی است، ما در نوشته ای جداگانه به آنها خواهیم پرداخت.
زبان سومری- کنگری:سۆرۆم، شوروم،
زبانهای ترکی:ێارؽم، بیر شئێین ێارؽسؽ، جالب است که در روزگار ما، همچنان صورت سومری واژه در زبان های ترکی متداول و مصطلح است: بیر شؽرؽم- bir şırım: یک تکه، این لغت بیشتر در مورد پارچه به کار میرود، یک تکه پارچه…
(برای این مثال ها و پیدا کردن مثال های بیشتر، به تمام واژه نامه های سومری، که تا کنون منتشر شده اند، میتوانید مراجعه کنید، از جمله ی مهمترین شان:
فرهنگ سومری-انگلیسی دانشگاه پنسیلوانیا است که بطور اختصاری با حروف بزرگ انگلیسی: P.S.D نشان داده میشود،
آثار پروفسور «آلفرد توث- Alfred Toth»، و «لغتنامه ی جان هالورن-J.Hallorn که به نام Sumerian Lexicon, w, 3 منتشر شده است.)
تبدیل فونم س-s به فونم ی-y در روزگار ما و در زبانهای ترکی، همچنان دیده میشود:
پروتو ترکی: سینگیر-singir: سؽنؽر، سرحد، مرز، سنگر، گودال…
ترکی یاقوت-Ykt:ێینگیر-yingir:
ترکی دوْلقا-Dlq: اینگیر، ێینگیر- ingir, yingir: سؽنؽر، گودال، سنگر…
پروتو ترکی: سؽک-sık: فشار دادن، to press، سؽخماق،
ترکی ێاقوت: ێؽک- yık،
ترکی دوْلقا: ێؽک-yık: پستان گوسفند و گاو را فشار دادن و شیر دوشیدن،
همچنین میتوان به شکل ها و دگرگشت های واژه ی «سو-su» به معنای آب توجه کرد،
مثلا با دگرگشت فونم س-s به ی-y، مصدر ێوماق-yumaq.k حاصل شده که معنایش مشخص است: شستن…
ما در بررسی اتیمولوژیکی واژه ی «ێازماق-yazmaq.k» تا اینجا نشان دادیم که فونم س-s در تحولی تاریخی از زبان سومری- کنگری، به فونم ی-y در زبانهای آلتائیک و مخصوصا زبانهای ترکی تبدیل میشود….