زندگی نامه مانی خوشبین ، یک کارآفرین ایرانی، سرمایه گذار املاک و مستغلات و مدیر عامل کمپانی خوشبین است که هم اکنون ساکن ایالات متحده آمریکاست. او در طول 20 سال گذشته موفقیت های بسیاری کسب نموده و به یکی از ثروتمند ترین افراد ایرانی خارج از کشور تبدیل گردیده است. همسر او نیز لیلا میلانی که یک طراح مد، مدل و بازیگر سینما است، در آمریکا شهرت بسیار زیادی دارد. در ادامه مطلب زندگی نامه مانی خوشبین با ما همراه باشید.
مانی خوش بین، یک مدیر اجرایی ایرانی الاصل، یک بلاگر موفق و فعال در اینستاگرام، کارآفرین و همچنین یک سرمایه گذار اهل نیوپورت کاست، ایالت کالیفرنیا است. مانی خوشبین به عنوان مالک و مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری مستغلات خوشبین شناخته شده است. مانی خوشبین در 14 ژانویه 1971 به دنیا آمد. او در سال 2020 41 ساله شد. نکته جالب اینکه مانی هر سال از زندگی خود در 14 ژانویه جشن تولد می گیرد.
مانی دوران کودکی خود را در ایران گذراند. او با چهار خواهر و برادرش بزرگ شد. خانواده او در سال 1985 تصمیم گرفتند به آمریکا بروند. زمانی که خانواده مانی خوشبین می خواستند از جنگ در ایران فرار کنند. چند تن از بستگان وی که قرار بود روند مهاجرت به آمریکا را تسهیل کنند در جریان فرار به شدت مجروح شدند. عملا برنامه مهاجرت به آمریکا با مشکلات زیادی همراه شد. مانی خوشبین زمانی که والدینش موفق شدند به آمریکا مهاجرت کنند، 14 سال داشت.
او در امریکا شروع به تحصیل در دبیرستان همزمان با کلاس آموزش انگلیسی نمود. مانی خوشبین در زمان تحصیل توسط بچه های دیگر مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گرفت. از آنجاییکه مانی معنی بسیاری از کلمات تحقیر آمیز را که در مورد او به کار می بردند نمی دانست تحمل آنها را آسان می کرد.
مانی خوشبین اولین تجربه کسب و کار را در یک جلسه معاوضه در تعطیلات آخر هفته در دوران دبیرستان با فروش کالا بود. مانی خوشبین اولین شغل خود را در سن 16 سالگی به دست آورد. اولین شغل واقعی خود را شهر سانتا آنا آغاز نمود و در فروشگاه KMART مشغول به فعالیت شد. او در آن زمان برای کار کردن دستمزدی سه دلار و 15 سنتی دریافت می نمود. شغل اولیه او کارگر خدمات در محوطه پارکینگ یکی از فروشگاه های KMART بود.
مانی از شغل کارگری پارکینگ بیرون زد و به عنوان یک فروشنده دون پایه در یک فروشگاه ورزشی مشغول به کار شد. در این شغل فعالیت خوبی نمود و توانست خود را به مدیران مجموعه ثابت کند. به همین دلیل یک سال بعد به سمت معاونت مدیر در قسمت کالاهای ورزشی فروشگاه رسید.
اما مانی با توجه به روحیه ای که داشت و چیزی بیشتر از یک حقوق می خواست، همیشه به دنبال شغل های بهتر بود. در این حین با یک شرکت بازاریابی آشنا شد که کارش بازاریابی خانه به خانه برای کیسه های مخلوط آجیل و شکلات بود. مانی وارد این شغل شد و توانست در 2 ماه پر درآمدترین فروشنده شرکت شود.
یک روز که برای خرید به یک مرکز عمده فروشی رفته بود متوجه قیمت آجیل ها شد و فهمید که کارفرمایش چه سودی می برد و چقدر دستمزد کمی به او می دهد. به همین دلیل تصمیم گرفت تا در سن 18 سالگی کسب و کار خودش را به راه بیندازد.
او یک دفتر در منطقه ی معمولی شهر اجاره نمود و تصمیم گرفت تا بسته های کوچک شکلات و آجیل تهیه و به فروش برساند. او در مرحله ی بعدی تعداد زیادی کیسه از جنس پلی استر تهیه نمود و شروع به بسته بندی کرد. برای لیبل محصولات هم از کامپیوتر پدرش استفاده نمود. بدنی ترتیب او واقعا وارد بیزینس شده بود.
مانی شروع به فروش این محصولات به فروشگاه های مختلف نمود تا زمانی که ناگهان یک هشدار از سوی سازمان بهداشت و سلامت دریافت نمود که از بسته بندی او ایراد گرفته بودند و آن ها را فاقد استاندارد دانسته بودند. حال او باید بسته بندی ها را تغییر می داد و تجهیزات بسته بندی می خرید.
او برای خرید این تجهیزات، خرید تجهیزات دیگر را رها نمود و سعی کرد تا رضایت سازمان بهداشت را جلب نماید. اما او نتوانست از پس هزینه ها بر بیاید و کسب و کارش را تعطیل نمود. او که بسیار نا امید شده بود به دنبال کار می گشت که یکی از مدیران شعب فروشگاه هایی که به آن ها آجیل و شکلات می فروخت، با او تماس گرفت و او را به عنوان معاون استخدام نمود.
او در خود شور کارآفرینی داشت و این شور به او یادآوری می کرد که او برای این کار ساخته نشده و این یک شغل مقطعی است. در سال 1991 او به واسطه ی دوست پدرش تصمیم گرفت تا یک پمپ بنزین سیار بخرد. به او گفته شد که می تواند وام گرفته و یکی از آن ها را 10 درصد زیر قیمت بازار خریداری کند. او این کار را انجام داد، اما شرکت وام دهنده کلاهبردار از آب در آمد و کل پس انداز مانی از بین رفت.
او دوباره شروع به گشت به دنبال کار نمود و در سال 1992 در یک شرکت مرهونات مشغول به فعالیت شد. او در بخش صدور وام به عنوان یک کارمند مشغول به کار شد. او در این شرکت 6 ماه کار کرد و سپس شرکت مرهوناتی خود را تاسیس نمود. او کار خود را با سرمایه گذاری در املاک مصادره شده و توقیف شده آغاز نمود.
او در طول فعالیت خود بارها به دلیل خاورمیانه ای بودن مورد انتقاد و هجمه قرار گرفت اما نه تنها نا امید نشد و این موارد او را متوقف نکرد بلکه او را مصمم تر میکرد تا به موفقیت برسد. او امروز صاحب چندین شرکت در زمینه های سرمایه گذاری و املاک و مستغلات است.
او با این که هم اکنون صاحب شرکت خوشبین است که در زمینه املاک فعالیت می کند، شخصا در جریان همه امور از جمله خرید و فروش ها و بازسازی ها قرار دارد. کمپانی او صاحب بیش از ششصد و هفتاد هکتار ملک در شش ایالت آمریکا می باشد. او همچنین در تجارت های دیگری نیز فعالیت دارد اما ستون فقرات فعالیت های او در املاک و مستغلات است.
مانی خوشبین برای اولین بار یک خانه قدیمی خرید و سپس با بازسازی آن آن را به اجاره واگذار کرد. بعد از دوسال ارزش ملک خریداری کرده او بالغ بر یکصد هزار دلار فروش رفت و سود خوبی را نصیب مانی خوشبین کرد. همین جرقه کافی بود تا مانی خوشبین به جای هزینه سود برای تفریح روی املاک دیگر سرمایه گذاری کند. با سود کسب شده و کمی کمک سه خانه کوچک خریداری کرد و از فروش آن سه خانه سود دیگری به دست آورد. به این ترتیب او با هر سود فروش به جز اندکی برای خرج زندگی روی املاک سرمایه گذاری کرد تا دارایی خود را افزایش دهد.
عمده درآمد اولیه مانی خوشبین فروش املاک و ساختمان های کوچک تجاری شروع شد. به لطف اینترنت و همکاری با سایت loopnet.com و بازاریابی شبکهای توانست املاک خود را تبلیغ و آن را به فروش برساند. جدا از این در پیج شخصی خود هم با تهیه تصاویر و درج تبلیغات و قرار دادن اطلاعات کامل در فروش املاک بسیار کمک گرفت. ارزش املاکی که مانی خوشبین به عنوان فروشنده حرفه ای در طول مدت فعالیت فروخته است بالغ بر 450 میلیون دلار است.
مانی خوشبین در کنار فعالیت تجاری خود در حوزه فروش و بازاریابی مطالعه هم داشت. معتقد بود برای موفقیت در زندگی جدا از اینکه به صورت ماهیانه برنامه داشته باشید باید برای روزها هم برنامه ریزی کنید تا بتوانید بدون استرس کمتری فعالیت کنید. از مطالعه زندگینامه های افراد مختلف تا پادکست های صوتی موفقیت اطلاعات علمی خود در زمینه فروش و بازاریابی را افزایش داد. او توانست به مهارت کافی در مدیریت زمان برسد و دید مثبت نگری را در خود تقویت کند.
مانی شخصیت جالبی دارد و علاقمند است تا خود را به چالش کشیده و از پس کارهای سخت بر بیاید. او هم اکنون در نیو پورت کست در کنار همسرش لیلا میلانی که یک مدل و بازیگر آمریکایی است به همراه فرزندانشان زندگی میکند. او همیشه و در همه مصاحبه هایش اذعان می کند که یکی از خوشبخت ترین انسان های جهان است.
مانی خوشبین زمانی که 2.2 میلیون دلار برای خرید پر سرعترین ماشین شهری با سرعت 460 کیلومتر هزینه کرد، هیچوقت فکر نمی کرد 6 ماه بعد از خرید این ماشین آن را به قیمت 4 میلیون دلار بفروشد و به یک سود 1.9 میلیون دلاری برسد. مانی خوش بین گفته بود : اولین درآمدی است که توانسته در سریعترین زمان به دست بیاورد.
میزی که در پارکینگ خودرهای لوکس مانی خوشبین قرار دارد وزنی معادل 600 کیلو از جنس آلومینیوم سیاه استخراج شده از بدنه هواپیماهای بمب افکن است قرار گرفته است. در کنار این میز کلیکسیونی از ماشین های گرانقیمت و سفارشی مانی خوشبین قرار گرفته است.
مانی خوشبین در همان دوران نوجوانی علاقه شدید به خودروهای مدل بالا داشت و همیشه آرزوی داشتن ویترینی از ماشین های دلخواه خود را در سر داشت. در پارکینگ مانی خوشبین ماشین های لوکس و مدرن او ارزشی بالغ بر 30 میلیون دلار دارد. که به ترتیب مدل های زیر است :
نکته جالب توجه اینکه برای یکی از خودروهای خود به نام Koenigsegg Agera RS سفارش داد شرکت سازنده با بالابردن آیرودینامیک آن برای نرمی رانندگی روی بدنه تغییرات دهد. همچنین اگزوزی که سفارش داد تماما از طلای 18 عیار تهیه شده بود.
مانی خوشبین جدا از فعالیت های اجتماعی و کسب و در آمد از آن از فروش کتابش نیز درآمد کسب می کند. خوشبین با کمک رسانه های اجتماعی مانند یوتیوب (بیش از 677000 مشترک) و اینستاگرام (بیش از 1.3 میلیون دنبال کننده) خود را تبلیغ می کند. بنابراین، مانی خوشبین دارای ثروت خالص 80 میلیون دلاری است.
اگر شما به عنوان یک تازه کار وارد شغلی می شوید دنبال پول نباشید. اگر مهارت تخصصی شما در آن کار افزایش پیدا کند پول خودش به دنبال شما خواهد آمد. برای موفقیت در کسب مهارت و آموزش باید به خود انگیزه دهید. یک الگو و قهرمان داشته باشید تا زمانی که نا امید می شوید با کمک آن انرژی خود را تجدید کنید. مانند سرهنگ هارلند سندرز که در شغل کنتاکی توانست بعد از 56 سال به موفقیت دست پیدا کند.
پیدا کردن یک مسیر برای زندگی و شغل سخت است . برای موفقیت در پیدا کردن مسیر، می توانید چندین شغل مختلف را با هزینه اندک تجربه کنید تا علاقه و استعداد خود را پیدا کنید. بسیاری از مردم هنوز از فرصت های بکری که در جامعه وجود دارد آشنا نیستند و وقتی وارد چنین کارهایی می شوند عملا در کسب و کار خود شکست می خوردند. لذا اگر شما مسیر شغلی خود را پیدا کردید در مرحله بعدی روی مهارت اشتیاق خود کار کنید.
من مانی خوشبین به عنوان نویسنده این کتاب معتقدم اگر اشتیاق و سخت کوشی در کارم نداشتم ، جایی که امروز هستم نبودم و شما این کتاب را نمی خوانید. می دانستم که اشتیاقم را پیدا کرده ام و مهم نیست که چه می شود، باید روی یک شغل بمانید و مقاومت کنید. اگر کار شما به بن بست خورد به دنبال خلاقیت و ایده باشید تا مسیر جدید باز کنید.
روی قدرت ناخودآگاهی خود کار کنید. در هنگام فکر برای انجام کاری روی هدف خود متمرکز کرده و خوشبین باشید. من به نیروی مثبت کائنات و افزایش مهارت فردی هوش هیجانی اعتقاد بالایی دارم .
انگیزه استیصال و فرار از فقر از عوامل محرک قوی هستند. آنها قطعا برای من اثرگذار بودند. من در اوایل مهاجرت به آمریکا برای ادامه زندگی نا امید بودم. دنبال راهی بودم از سختی هایی که وقتی خانواده ام به اینجا آمدند دور شوم. من هرگز نمی خواستم به زندگی در ماشین ون برگردم و بدون توجه به آنچه زندگی به سرم می آورد به تلاش برای بهتر شدن ادامه می دادم.
من همچنین فشار زیادی را برای کمک به خانوادهام برای عبور از مشکلات مالی که تجربه میکردیم احساس کردم. من بر روی موفقیت و از بین بردن درد از دست دادن و تلاش در زندگی متمرکز شده بودم. اگر من با پول زیادی به دنیا می آمدم، احتمالاً اینقدر تلاش نمی کردم. داشتن پول زیاد می تواند شما را بیش از حد راحت کند. این بدان معنا نیست که بسیاری از افرادی که از پول سرچشمه میگیرند، به تنهایی برای موفقیت تلاش نمیکنند و کارهای بزرگ انجام میدهند. اما برخی، به محض رسیدن به راحتی و پول متوقف می شوند.
یک برنامه ماهیانه و سالیانه برای شغل و اهداف خود طراحی کنید. اینکار کمک میکند در طول رسیدن به اهداف خود به یک آماری برسید که بدانید چقدر برای رسیدن به موفقیت خود تلاش کردید.
من در مورد اهداف هفتگی، فهرستی از کارهایی که باید انجام دهم تهیه میکنم و در طول هفته موارد را خط به خط بررسی میکنم. این لیست ها برای من حیاتی هستند تا در مسیر باقی بمانم. اگر اهداف را یادداشت نکنید، تنبلی سراغ شما می آید، با صرف زمان خود در تعطیلات و کارهای دیگر بی ثمر. خیلی زود، خواهید دید که شش ماه گذشته است، و هیچ جا به اندازه زمانی که سال را شروع کرده اید به هدف خود نزدیک نیستید.
چه یک لیست روزانه «کارها» را نگه دارید یا از یک لیست هفتگی کار کنید، اغلب به آن نگاه کنید و کارهای بعدی را که باید انجام دهید اولویت بندی کنید، سپس هر مورد را بررسی کنید یا در حین فرصت کوتاه آزاد آن را حذف کنید. وقتی صحبت از مولد بودن به میان می آید این بسیار مهم است: وقتی چیزهایی را یادداشت می کنید، ذهن شما نیز یادداشت های ذهنی می گیرد و ناخودآگاه شما در پس زمینه برای شما کار می کند.