تربیت کودکان و نوجوان ، کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام یک غیر قابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید، از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او تا کجاست.
این ده قانون تربیت مهم ترین اصول تربیتی هستند که بیش ترین کارآمدی را دارند و در اکثر موارد صدق می کنند.
در اصول تربیتی فرزندان بهترین پاداش برای کودکان تعریف، تمجید، تحسین و محبتِ شماست.
استفاده از اسباب بازی و خوراکی های متنوع برای پاداش به کودکان الزامی نیست. شاید استفاده از تابلوی ساده ای که در آن ها رفتار خوب فرزندتان را با یک ستاره پاداش دهید، موثرترین تمجید از وی باشد.
وقتی مقرراتی را برای کودکتان تعیین می کنید، نباید آن را به سادگی تغییر دهید.
اغلب والدین برای برقراری آرامش در خانه و یا پایان دادن به گریه فرزندانشان، قوانین را نقض می کنند اما اگر قاعده ای را تعیین کردید، هیچ کس (همسرتان، مادربزرگ و حتی خود شما) نباید آن را نقض کند و همگی باید آن را محترم بشمارید. قانون وقتی قانون است که همه آن را رعایت کنند و در برابر آن مطیع باشند. اگر در جامعه امروزین ما رعایت قانون نهادینه نشده به علت این است که والدین قواعد مناسبی تعیین نکرده اند و اصول تربیتی را زیر پا گذاشته اند.
نظم و روال مشخصی را در خانه برقرار کنید. مهم ترین اصول تربیتی در برقراری روال معین در زندگی؛ تعیین وقت دقیق خوابیدن، بیدار شدن و غذا خوردن است. وقتی روال مشخصی را در زندگی برقرار کردید، فقط در موارد خاص مانند زمان سفر یا بیماری می توانید کمی انعطاف به خرج دهید.
تربیت صحیح فقط با وجود نظم امکان پذیر است اما این فقط فرزند شما نیست که باید نظم را رعایت نماید بلکه تمام اعضای خانواده باید منظم باشند تا کودک منظم زندگی کند و امکان تربیتش فراهم شود. تعیین روال مشخص، چهارچوبِ برنامه خانواده است و باید آن را حفظ کرد اما افراط نکنید و عاقلانه انعطاف به خرج دهید چرا که بی شک خانه پادگان نیست.
در اصول تربیتی کودکان باید به طور کامل با حد و حدود و خط قرمزها آشنا باشند و به وضوح بدانند چه کارهایی پذیرفته و کدام یک غیر قابل قبول هستند. با تعیین حد و حدود برای فرزندتان مشخص می کنید، از وی چه انتظاری دارید و محدوده آزادی عمل او تا کجاست.
حفظ حد و حدود و خط قرمزها با رعایت نظم امکان پذیر می شود و نظم یعنی نظارتی قاطعانه و عادلانه. برای برقراری نظم راه های متفاوتی مانند قاطعیت در صحبت کردن یا هشداری ساده با حرکت انگشت سبابه وجود دارد، اما نکته پر اهمیت این است که هرگز نباید نظم را با استفاده از خشونت و تنبیه برقرار کنید.
هشدار دو نوع است.در هشدار نوع اول برنامه بعدی روزانه را به اطلاع کودک می رسانید. برای مثال به او اطلاع می دهید که به زودی باید آماده رفتن به تخت شود یا اینکه تا چند دقیقه دیگر سفره غذا پهن می شود. در هشدار نوع دوم رفتارِ نامناسب فرزندتان را به او گوشزد می کنید ، با توجه به اصول تربیتی به او فرصت می دهید تا رفتار خود را تصحیح کند.
بهتر است به فرزندتان بگویید چه انتظاری از او دارید و چه رفتاری را می پسندید. برای این منظور ، با او راجع به خواسته هایتان صحبت کنید اما از ارائه توضیح اضافه، استدلال و پیچیده کردن موضوع پرهیز کنید و فقط نکته اصلی را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنید. به خاطر بسپارید؛ توضیح های خود را متناسب با سن فرزندتان بیان کنید و از آن ها سوال کنید آیا متوجه شده که چرا چنین انتظاری از او دارید یا خیر، تا این که به تدریج نظم مورد نظر شما را بپذیرد.
خونسرد بوده و بر اعصاب خود مسلط باشید. بدون شک تصمیم نهایی بر عهده شما والدین است. نافرمانی را نباید با خشم و فریاد پاسخ دهید، همچنین اجازه ندهید ، کودکان به سهولت با اعصابتان بازی کنند.
کودکان در نهایت روزی بزرگ خواهند شد پس به آن ها اجازه رشد بدهید. به آن ها امکان دهید، کارهای کوچک را خودشان به تنهایی انجام دهند و موفقیت های هر چند ناچیز به دست آورند تا اعتماد به نفسشان پرورش یابد و مهارت های زندگی و توانایی های اجتماعی در آن ها تقویت شود. اما یادآوری می کنم که انتظارهای شما باید متناسب با سن و توانایی های آن ها باشد، در غیر این صورت به در اصول تربیتی به جای برنده شدن ، بازنده بودن را به فرزند خود می آموزید.
وقتِ اختصاصی برای تمام اعضای خانواده (حتی خود شما) از اهمیت فراوانی برخوردار است.علاوه بر آن باید بدانید که قصه گفتن و در آغوش کشیدن کودک ، روش های مناسبی برای آرام کردن او و اصول تربیتی فرزند هستند.
به دلیل آن که توجه ترکیبی از تایید کلامی و غیر کلامی است، اعضای خانواده باید از طریق گفتار و رفتار، به یکدیگر اطمینان خاطر بدهند که برای همدیگر مهم و دوست داشتنی هستند و این قانون فقط شامل ِ حالِ کودکان نمی شود بلکه در مورد شما و همسرتان نیز صادق است.
فرزندان ما آنچه را که می بینند یاد می گیرند، نه آنچه را که می شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید های تحکم آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندانمان باشیم. بهترین شیوه و موثر ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.
همان گونه که طبیعی است از دانه سیب، درخت سیب به عمل آید و انتظار به بار آوردن میوه دیگر، از آن نمی رود در تربیت فرزندان نخستین وظیفه والدین این است که سرشت و طبیعت فرزندان را بشناسند و به آن احترام بگذارند.استعدادهای نهفته او را شکوفا کنند و هر کدام از آنها را در مسیر توانایی های ویژه او پرورش دهند. هرگز نباید آنها را بر اساس چارچوبی مشخص و دلخواه خود تربیت کنیم، بلکه آنان برای رسیدن به رشد و تکامل، تنها به حمایت های مدبّرانه و ارشادی ما نیاز دارند. برای اینکه جوانه های عظمت و شکوهشان رشد کند، باید زمین حاصل خیز را برایشان آماده کنیم و به توانایی ها و هوش مدیریتی سرشار آنان ایمان بیاوریم.
آری همان گونه در هر دانه سیب، چگونگی رشد یک سیب پی ریزی شده است، در مغز، قلب و جسم همه کودکان نیز برنامه رشد و تکامل و دست یابی به همه حالت های درستِ مربوط به آنها وجود دارد. به جای اینکه بکوشیم فرزندانمان را به دلخواه خود تربیت کنیم، آگاه باشیم که بچه ها پاک و مستعد به دنیا آمده اند و ما مسئولیم که این خوبی و پاکی آنها را با تربیت شایسته، برایشان حفظ کنیم.
همه ما تداوم وجود خویش را در فرزندان مان جستجو می کنیم. آنان میوه شیرین درخت حیات و ثمره تمام رنج و تلاش ما در زندگی این جهان می باشند، آنها آیینه وجود خود ما هستند که افکار، رفتار و روش های تربیتی درست یا غلطی را که در مورد آنان به کار برده ایم، منعکس می سازند. هرگز فراموش نکنید که باید فرزندانمان را برای زمانی غیر از زمانی که خود در آن زندگی می کنیم، تربیت نماییم. جامعه ای که از خیلی جهات با اجتماع کنونی ما تفاوت دارد.
زبان فرزندان خود را بیاموزیم، زیرا شخصیت ما ثمره گذشته است و آنان متعلق به آینده هستند.
الف – اصول برقراری ارتباط سالم با فرزندان
1) فرزندان خود را همان طوری که هستند بپذیرید و از مقایسه آنان با دیگران خودداری کنید.
2) علاقه خود را به صورت جملات شیرین و شیوه های غیرکلامی محبت آمیز به او ابراز کنید.
3) با کودکان با زبان کودکی سخن بگویید و در قالب بازی ها با آنها ارتباط برقرار کنید.
4) با احترام و تشویق در فرزندانتان ایجاد امنیت روانی و انگیزه مثبت کنید.
5) فاصله روحی خود را با درد دل کردن و تعریف خاطرات کودکی با فرزندانتان کم کنید.
6) الگوی شخصیتی فرزندان خود باشید و بدون کلام رشد معنوی را در آنان تقویت کنید.
7) اشتباهات فرزندان خود با بزرگواری، بدون پرده دری و ایجاد جسارت در آنها رفع نمایید.
8) به او دستورندهید و نام فرزند خود را با احترام به ویژه در حضور دیگران صدا کنید.
9) دادن هدیه های کوچک و مناسب، به بهانه های مختلف به آنان. به صورتی که آنها را پرتوقع نسازید و برای هر کار کوچکی از شما انتظار پاداش و جایزه نداشته باشند.
10) فاصله سنی خود را با فرزندانتان در ذهن خود به حداقل برسانید تا بتوانید زمینه هایی برای صحبت دوستانه فراهم کنید و او به راحتی مانند یک دوست نزدیک مسائل درونی خود را با شما مطرح کند. بدین منظور از روش عدد طلایی استفاده نمایید.
عدد طلایی ارتباط با فرزندان:عددی است که باید از سن خود کم کرده و به سن فرزند خویش اضافه نمایید تا بتوانید به راحتی با وی ارتباط صمیمانه برقرار کنید:
سن فرزند- سن خویش /2=عدد طلایی
ب – اصول تربیتی فرزندان
فرزندان ما آنچه را که می بینند یاد می گیرند، نه آنچه را که می شنوند. بنابراین به جای نصیحت و باید و نباید های تحکم آمیز تربیتی باید خود الگوی تربیتی فرزندان مان باشیم. بهترین شیوه و موثر ترین راه تربیت فرزندان و اولین مرحله تربیت شروع از خود است.
1- فرزندان خود را با سختی و محرومیت آشنا کنید، تا دارای روحی قوی و محکم شوند.
2- در مقاطع دشوار در کنارش باشید و با او هم دردی کنید، اما او را به خود وابسته نسازید.
3- در موقع انتقاد شخصیت وی را زیر سوال نبرید، بلکه عمل ناپسند او را مطرح کنید.
4- توقعات و انتظارات خود را به صورت دقیق و در حد توان او برایش توضیح دهید.
5- اهمیت وی را در خانواده به او تفهیم کنید تا در حفظ و رشد شخصیت خود بکوشد.
6- نسبت به دوستان فرزند خود حساسیت و شناخت بالایی داشته باشید. زیرا گرایش او به پذیرش در گروه همسالان و مشابهت با آنان، از عوامل اصلی تربیت نوجوانان است.
7- با توجه به شخصیت هر کودک تنبیه او شکل و مراحل خاص خودش را دارد. مانند (محبت، کنایه، نصیحت، گذشت، محرومیت و … که تنبیه بدنی آن هم به صورت ضعیف، آخرین مرحله می باشد)
8- پرهیز از روش فرزند سالاری در تربیت (تربیت گل خانه ای) که نتیجه ای جز پرورش فرزندانی پرتوقع، ضعیف، زودرنج و شکننده در برابر حوادث زندگی را نخواهد داشت.
9- ایجاد حس مسئولیت و اعتماد به نفس در فرزندان با تعیین وظایف آنان در خانواده.
10- شناخت محدودیت ها و کشف استعداد کودک و ایجاد زمینه رشد و بروز خلاقیت در او.
هر کسی را بهر کاری ساختند مهر آن را در دلش انداختند