سبک زندگی برنامه نویسان ، افراد معمولا با توجه به علایق و روحیات خود سراغ یک حرفه خاص میروند و در آن حرفه برای خود شغلی پیدا میکنند. با فهمیدن شغل یک نفر میتوان تا حدودی به روحیات و سبک زندگی آن فرد پی برد. البته همیشه اینطور نیست اما تعدادی برچسب مشترک وجود دارد که میتوان به افراد شاغل در یک گرایش خاص زد. مثلا جراحان و پزشکان معمولا از خون نمیترسند و کمک به انسانها را دوست دارند. یا افراد نظامی انسانهایی منظم و سختگیر هستند که دوست دارند همه چیز را تحت کنترل داشته باشند. همینطور خیلی از شاعران و نویسندگان روحیه حساسی دارند. برنامه نویسها هم به عنوان یک جامعه بزرگ، دارای روحیات مشترکی هستند و خصوصیات مشترک بین آنها کم نیست.
در زندگی امروزه همه ی افراد سعی بر این دارند که کار هایی را انجام دهند که به آن ها علاقه دارند و راهی را انتخاب می کنند که با روحیاتشان سازگار باشد این موضوع در همه ی زمینه ها صدق می کند افرادی که می خواهند حرفه ای را یاد بگیرند افرادی که می خواهند وارد شغلی شوند و کار کنند و یا کار هایی که روزانه انجام می دهند همه و همه در گرو این علاقه مندی و هوش هر شخص است برای همین افراد زمانی که می خواهند کاری را برای کسب درآمد خود انتخاب نمایند به این توجه می کنند که روحیانشان با کاری که می خواهند انجام دهند سازگار است یا خیر آیا توانایی انجام آن کار را برخوردار هستند یا خیر و بعد به سمت آن می روند تا در آن حرفه مهارت های لازم را بدست آورده و بعد مشغول کار شود برای مثال کسی که از خون می ترسد قطعا نمی تواند جراح شود یا کسی که از آتش و دود می ترسد نمی تواند آتس نشان خوبی شود یا کسی که روحیه لطیف و شوخی دارد نمی تواند در حرفه ی نظام جدی و سرسخت باشد پس هر کس بسته به روحیه و خلاقیاتش کاری را برای منبع درآمد خود بر می گذیند. در رشته های کامپیوتر و کسانی که می خواهند در این حرفه کار و پیشرفت نمایند باید این شغل را بررسی کند ببیند آیا این شغل متناسب با روحیاتش است یا خیر آیا می تواند از پس این شغل و حرفه برآید یا خیر برنامه نویسی نیازمند روحیه گروهی نیز می باشد یعنی باید این را یاد بگیرید که تو گروه چطور فعالیت کرده چطوری با یک گروه برنامه نویسی کار و خود را با آن ها تطبیق دهید. همان طور که می دانید برنامه نویسی و کامپیوتر با هم ارتباط نزدیکی دارند که وقتی با کامپیوتر کار می کنیم اگر در استفاده کردن آن یک سری کار ها و قوانین و رعایت نکنیم در طولانی مدت مشکلات فراوانی را برای بدنتان بوجود می آورد آن هایی که برنامه نویسی می کنند ممکن است در طول روز 16 ساعت با کامپیوتر کار کنند پس حتما نکات را رعایت کنید تا به مشکلی بر نخورید.
رابطه برنامه نویسها با کامپیوتر بسیار صمیمی است و مدت زیادی از وقت خود را پشت لپ تاپ یا کامپیوتر شخصی خود میگذرانند. استفاده زیاد از کامپیوتر در صورتی که آرگونمی و حالت صحیح بدن را رعایت نکنیم، در دراز مدت مشکلات جدی و گاه خطرناکی برای بدن ما به وجود میآورد. شاید برنامهنویس در اوج کار خود تا 16 ساعت هم در روز پشت کامپیوتر بنشیند. پس نقطه مشترک تمام برنامهنویسان جهان فارغ از بخشهای دیگر زندگی، استفاده زیاد از کامپیوتر است.
زمانی که مدت زیادی پشت سیستم هستید و کد میزنید، انقدر گرم کار هستید که به دردهای خفیف گردن، کمر، مچ یا سایر اعضای بدن توجه زیادی نمیکنید. اما با رعایت نکردن ارگونمی صحیح و استراحت به بدن، این دردها در دراز مدت تبدیل به دردهای دائمی یا بیماری میشوند که نیاز به صرف هزینه و درمان دارند. بسیاری از برنامهنویسان بدون اینکه توجهی به سلامت جسمی خود داشته باشند، خودشان را غرق کار میکنند.
بهتر است برنامه نویسان بعد از چند ساعت کد زدن، به چشمان خود استراحت دهند. تمرینهایی برای رفع خستگی چشم وجود دارد که انجام آنها باعث آرامش چشمها میشود. کاربران کامپیوتر مدت زیادی از مچ دست برای حرکت دادن ماوس استفاده میکنند که در صورت فشار زیاد به دست ممکن است در درازمدت باعث سندرم تونل کارپ شود. حفظ حالت صحیح در نشستن طولانی پشت کامپیوتر مهم است. برنامه نویسان گاهی انقدر غرق کد میشوند که فراموش میکنند در چه حالتی نشستهاند. مثلا یا قوز کردهاند یا بیش از حد به جلو خم شدهاند. در این حالت کمر و گردن تحت فشار هستند که در طولانی مدت میتواند مشکلاتی برای این دو عضو پیش بیاورد. توصیه میشود هر 15 دقیقه از پشت سیستم بلند شوید و چند حرکت کششی ساده انجام دهید. تعداد برنامه نویسهای ورزشکار کم نیست و بسیاری از آنها به حفظ سلامت خود اهمیت میدهند.
هالیوود برای جذاب کردن و پر و بال دادن به فیلمها، هکرها را افرادی منزوی و گوشهگیر نشان میدهد. مثلا در سریال معروف Mr Robot شخصیت اصلی سریال از اختلالات روانی مختلفی رنج میبرد و بیشتر تنها بود. در این یک مورد هالیوود چندان بد عمل نکرده و بیراهه نرفته است. چون بین برنامه نویسان افراد گوشهگیر و گیک کم نیستند. در واقع بعضی از معروفترین هکرها و متخصصین کامپیوتر دنیا گیک بودند. با هم چند شخصیت مطرح را مرور کنیم:
این لیست میتواند بسیار طولانی شود و حتی بین برنامه نویسهای معروف دنیا هم رگههایی از منزوی بودن و داشتن روابط اجتماعی ضعیف وجود دارد. اما نباید آن را به تمام برنامه نویسان دنیا بسط بدهیم. در این میان بعضی از برنامه نویسان نه تنها روابط اجتماعی قدرتمندی دارند، بلکه مدیران بسیار موفق و خوبی هستند. گیک بودن و منزوی بودن میتواند به مسائل مختلفی ربط داشته و در شغلهای مختلفی دیده شود، پس درست نیست که برای همه برنامه نویسها یک نسخه بپیچیم.
وقتی راجع به تغذیه و خورد و خوراک برنامه نویسها صحبت میکنیم، احتمالا اولین چیزی که باید به آن اشاره کنیم قهوه است. برنامهنویسهای زیادی در روز قهوه مینوشند و کافئین یک بخش جدانشدنی از زندگی برنامه نویسها است. کدنویسی ذهن انسان را درگیر کرده و گاهی برنامهنویسان تا مساله و مشکل مربوطه را حل نکنند، سراغ تخت خواب نمیروند. در این حالت برای هوشیار نگه داشتن خودشان و بیدار ماندن، قهوه اولین انتخاب آنها به حساب میآید.
یک مثال معروف در خارج از ایران وجود دارد که میگوید: برنامه نویسها ماشینهایی هستند که کافئین را تبدیل به کد میکنند. البته در ایران برنامه نویسها به جز قهوه ممکن است از چای هم استفاده کنند. یک نوشیدنی قدیمی و ریشهدار است که در کشور ما بسیار محبوب است اما به محبوبیت قهوه بین برنامه نویسها نیست. همینطور بهتر است برنامه نویسها آب را هم فراموش نکنند چون برای سلامتی بسیار مفید میباشد.
وقتی حرف از خوراکی و نوشیدنی مورد علاقه ی برنامه نویسان می شود قطعا چیزی که به فکرتان می رسد قهوه و چای می باشد زیرا این افراد باید مدت طولانی پشت سیستم نشسته و برنامه نویسی نمایند این کار باعث خستگی و خواب آلودگی افراد می شود که برای اینکه خواب و خستگی خود را از سر بپرانند از نوشیدنی هایی که کافئین بالایی دارند استفاده می کنند و یا وقتی میخواهند انرژی خود را افزایش دهند از یکسری نوشیدنی های انرژی زا و آجیل ها و مواد مغذی استفاده می نمایند.
برنامه نویسی مغز انسان را به شدت مشغول کرده و پشت چند خط کدی که برنامه نویس تایپ میکند فکرهای مختلفی وجود دارد. این فکر کردن انرژی را تحلیل کرده و باعث خستگی میشود. بعضی از برنامه نویسان برای بازگشت انرژی خود از نوشیدنیهای انرژیزا استفاده میکنند. بعضی از آنها هم حین کار خوراکیهایی مثل آجیل یا بیسکویت میخورند تا مواد مغذی موردنیاز مغزشان تامین شود.
بدن یک انسان بالغ روزانه به 8 ساعت خواب نیاز دارد. خواب خوب و به اندازه، باعث بالارفتن راندمان کاری فرد میشود. در مقابل کم خوابی عملکرد انسان را مختل کرده و در کیفیت زندگی تاثیر نامطلوبی میگذارد. بسیاری از برنامه نویسها شب را تا دیروقت بیدار مانده و کد میزنند. در واقع میتوانیم بگوییم که شببیداری و برنامه نویسی دو دوست قدیمی هستند. بهتر است کمی بیشتر راجع به این موضوع صحبت کنیم.
وقتی برنامه نویس روی یک موضوع خاص تمرکز میکند، انگار که هزاران تکه پازل را در ذهن خود به صورت به هم ریخته میبیند و آماده است تا این تکهها را کنار هم بچیند. اینجا زمانی است که برنامه نویس یک دید کلی از مساله دارد و میخواهد آن را حل کند. در این شرایط اگر کسی مزاحمش بشود، این حالت و تصویر ذهنی از هم میپاشد. برنامه نویس خودش را میبیند که دوباره به نقطه اول برگشته و تنها یک تکه پازل در ذهنش باقی مانده است. حالا او باید دوباره خودش را آماده برگشتن به این حالت ذهنی بکند.
شب فرصت خوبی برای تمرکز روی کار است. بسیاری از برنامه نویسان ترجیح میدهند زمانی که بقیه خواب هستند کارشان را شروع کنند تا کمترین میزان حواس پرتی را داشته باشند. البته طبق معمول باید بگوییم که این مورد هم نسبی بوده و همه برنامه نویسها شب زنده دار نیستند. مخصوصا اگر برنامه نویس در یک شرکت به صورت حضوری و تمام وقت مشغول باشد، معمولا باید صبح زود از خواب بیدار شود که شب بیدار ماندن مشکلاتی به وجود میآورد.
با بالا رفتن حجم کاری این افراد آن ها نیازمند وقت بیشتری برای کد نویسی می باشند اما این نباید به منظور نداشتن خواب کافی در شبانه روز باشد هر انسان به طور طبیعی باید 8 ساعت در شبانه روز بخوابد که با کم کردن آن باعث خطرات جدی در بدن آن ها بوجود می آید.
نمیشود ادعا کرد تمام برنامه نویسان سیگاری هستند و رابطه مستقیمی بین کدنویسی و دود کردن سیگار وجود دارد. این نظریه اصلا درست نیست و نباید برچسب سیگاری بودن را به گروهی خاص از جامعه بزنیم. پزشکان، وکلا، مدیران، دبیران و در هر شغلی که بتوانید تصور کنید. میتوان افرادی سیگاری یا غیرسیگاری پیدا کرد.
یک برنامه نویس حتما نباید سیگار دستش باشد تا جامعه متوجه بشود که او برنامه نویس است. مشخص نیست این تصور غلط از کجا و به چه شکل به وجود آمد اما اصلا درست نیست. برنامه نویسهای بزرگ و موفق غیرسیگاری زیاد هستند. اشخاصی مثل بیل گیتس، ریچارد استالمن یا مارک زاکربرگ که در دنیای برنامه نویسی کاملا شناخته شده میباشند و سیگاری نیستند. در مقابل بعضی از برنامه نویسها هم سیگار میکشند و این موضوع کاملا به خود شخص برمیگردد. داستان زیر خستگی را از تن شما خارج میکند و ممکن است لبخندی روی لبانتان بنشاند:
روزی یک برنامه نویس در خیابان در حال سیگار کشیدن بود. شخصی که از آنجا رد میشد چشمش به او افتاد. نزدیکتر رفت تا چند کلامی او را نصیحت کند. این شخص از برنامه نویس پرسید:
چرا سیگار میکشی؟ مگر اخطار روی جلد پاکت سیگار را نخواندی؟سیگار آخر سر تو را میکشد.
برنامه نویس با بیخیالی جواب میدهد: خب که چی من یک برنامه نویس کامپیوتر هستم.
فرد با تعجب میپرسد: این موضوع چه ربطی به سیگار کشیدن دارد؟
برنامه نویس میگوید: ما کاری با اخطارها نداریم، ما فقط حواسمون به ارورها است.
بین برنامه نویسها یک سری خصوصیات مشترک وجود دارد که آنها را به هم وصل میکند. همه آنها عاشق کامپیوتر و حل مساله هستند و دوست دارند چیزهای جدید و ارزشمند تولید کنند. برای برنامه نویس شدن لازم نیست حتما قهوه بنوشید، شب را بیدار باشید یا کم بخوابید، منزوی بوده و با هیچکسی در ارتباط نباشید یا مرتب سیگار دود کنید. اینها از آدم یک برنامه نویس موفق نمیسازد و بیشتر به حالات روحی و روانی افراد، همچنین شرایط و محیط زندگی آنها برمیگردد. سبک زندگی هر برنامه نویس را شخصیت او مشخص میکند و نباید این شخصیت تحت تاثیر عوامل بیرونی به راحتی تغییر کند و تبدیل به چیزی غیر از خود واقعی او بشود. اگر شما هم برنامه نویس هستید و دوست دارید اشارهای به سبک زندگی خودتان بکنید، خوشحال میشویم در بخش نظرات آن را با ما به اشتراک بگذارید.
باید ببینید که آیا علاقه ای به موسیقی دارید و همچنان علاقه ای به ریاضی دارید یا خیر که اگر جواب هر دو آن مثبت بود شما دو سمت نیم کره مغز شما فعال می باشد که برای برنامه نویسی این افراد کاملا مناسب می باشد
کسانی که در این حرفه موفق شده اند کسانی هستند که انگیزه ی کافی را دارند و روحیه ی بالایی دارند یعنی اگر در پی نوشتن برنامه به مشکلی بر بخورند با انگیزه ای که دارند مشکلات را حل نمایند و پا پس نکشند.
شما باید در این حرفه طوری زندگی و رفتار نمایید زمانی که یک برنامه و سیستم جدیدی به بازار عرضه می شود دست و پای خود را گم کنید و بلافاصله برای یادگیری آن اقدام نمایید
منظور از این حرف آن است که وقتی بحثی بین افراد پیش می آید با دلیل و منطق صحیح بتوانید آن بحث را پیش برده و پیروز شوید حال شاید بگویید چه ربطی به برنامه نویسی دارد زیرا اگر بتوانید اطلاعات را در ذهن خود تنظیم کنید و بتوانید در بحث ها طوری شرکت کنید که موفق بیرون آیید یعنی می توانید در برنامه نویسی و مباحث موجود در آن هم موفقیتی بدست اورید.
همه جا می گویند برنامه نویسان آدم های گوشه گیری هستند اما بر خلاف این حرف باید بگویم برای کار کردن در گروه های برنامه نویسی باید روابط اجتماعی بالایی بر خوردار باشند تا بتوانند در گروه بحث و گفتگو نمایند.
اگر آدمی هستید که به حل کردن مشکلات علاقمند نیستید و یا توانایی حل آن را ندارید پس می توان گفت در مسائل و مشکلات و خطا هایی که در برنامه نویسی رخ می دهد هم نمی توانید کاری انجام دهید و نیازمند افراد دیگری می باشید تا بتوانند ان مشکلات و خطا ها را پیدا و رفع نمایند.
در کل اگر به نشستن یک جا و کارکردن طولانی مدت و یا گزینه های بالا علاقه ای نداشته و یا توانمند نیستید پیشنهاد می شود که به دنبال حرفه ی دیگری بروید و وقتتان را صرف برنامه نویسی نکنید.
در رسانه ها و اجتماع این موضوع جا افتاده است که برنامه نویسان برای جامعه مضر بوده و همیشه در حال آسب رساندن به بقیه می باشند برای مثال می گویند آن ها دزدی می کنند، هک می کنند برای همین باید گفت در هر کاری امکان خطا و خرابکاری وجود دارد و نمی توان گفت فقط این شغل است که خرابکار است هر چند در برنامه نویسی و هر شغل دیگر هم جنبه های مثبت دارد هم جنبه های منفی پس نمی توان درباره ی مشاغل این گونه نظر بدیم.
همان ظور که می دانید برنامه نویسی کردن نیازمند میز کار و فردی است که به نوشتن این کد ها و دستورات اشراف دارند و وقتی درگیر نوشتن کد ها می شوند ساعت ها را پای سیستم گذرانده و با صفر و یک سر و کار دارند و خود را غرق در نوشتن و عملکرد خوب از آن کد نویسی می کند شاید بتوان گفت هر شخصی که بصورت مدوام و ساعت ها پشت سیستم بنشیند و کاری جز پشت سیستم بودن نکند و ارتباط خاصی را با افراد بر قرار نکند کم کم منزوی و گوشه گیر شده و سعی دارد همیشه تنها باشد تا هم تمرکزش در نوشتن بهم نخورد هم طبق عادتی که برایش ایجاد شده در جای شلوغ دوست ندارد قرار بگیرد. یکسری ها می گویند افراد برنامه نویس آدم های افسرده ای هستند و برای همین است دوست دارند در شب و تاریکی را برای کد نویسی اختصاص دهند این را باید بگویم در شب و یا تاریکی کار کردن افراد این معنا وجود ندارد که اگر این کار را انجام می دهند آن ها مشکل و یا بیماری داشته باشند تنها دلیل این کار برنامه نویسان این است که بتوانند در کاری که انجام می دهند تمرکز لازم را بدست آورند و کسی نتواند مزاحم آن ها در نوشتن برنامه نویسی گردد و تمرکز آن ها را از بین ببرد و درباره آن موضوع که می گویند برنامه نویسان افراد افسرده ای هستند باید بگویم ممکن است یکسری از این افراد دچار افسردگی و یا میل به تنهایی پیدا کنند اما نمی توان گفت همه ی برنامه نویسان این مشکل را دارند هر اتفاقی که می افتد بسته به شرایط هر شخص دارد که آیا کار هایی که باید در این راه انجام می داد را انجام داده است یا خیر برای مثال وقتی را برای خود و زندگی شخصی اش اختصاص داده است یا خیر همه ی انجام ندادن به این کار ها باعث می شود تا افراد دچار افسردگی شوند و روز به روز حالشان بد تر شود.
همه ی این گفته ها به فرد برنامه نویس و شرایطی که برای خود ایجاد کرده است مبتنی است و نمی توان گفت همه ی آن ها این گونه هستند زیرا بعضی از این برنامه نویسان هم هستند که شرایط خود را مدیریت و برای نوشتن کد ها برنامه ای تنظیم می کند تا وقتی برای معاشرت با دیگر افراد وقتی برای زندگی شخصی و ساعتی برای استراحت خود تنظیم می کنند و طبق آن پیش می روند. بعضی از این افراد هم می گویند ما خیلی وقت است این کار ها را انجام می دهیم و از الان به بعد دیگر فایده ای ندارد که آن ها را اصلاخ نماییم باید گفت این عقیده ای است غلط زیرا هر روز شما با کار های غلط آسیب های بیشتری را به بدن خود وارد می کنید که باید آن را اصلاح کنید تا بتوانید به هدفی که دارید ادامه داده و موفق شوید شما برنامه نویسی را انتخاب نکرده اید تا بیایید انسان منزوی و افسرده و تنها شوید و کارتان را به پایان برسانید شما اهداف دیگری برای انجام دادن دارید. سوال دیگری که در ارتباط با این موضوع مطرح است این می باشد که آیا آدم هایی که منزوی هستند بیشتر علاقمند برنامه نویسی هستند یا این صحبت غلط است؟ ممکن است صحیح باشد ولی این گونه نیست که بگوییم برای همه ی افرادی که منزوی هستند صدق می کند اما آن دسته افرادی که در این گروه قرار دارند شاید به این خاطر به برنامه نویسی روی می آورند که با آدم های کمتر در ارتباط هستند با دنیای بیرون و خارجی ارتباط کمتری دارند برای همین این شغل را برای خود انتخاب می نمایند ولی سعی کنید برای خودتان یک برنامه ی روزانه ریخته و طبق ان پیش بروید تا جایی که امکان دارد آ را انجام دهید تا در آینده به بیماری های جسمی و روحی دچار نشوید.
این که شما در برنامه نویسی و کار هایی که به آن مربوط است دچار خطا و اشتباه می شوید یک امر طبیعی است زیرا هر کسی ممکن است در هر شغل و کاری که انجام می دهد اشتباهاتی نیز انجام دهند بعضی از برنامه نویسان مقاومت می کنن به این که کاری که انجام داده اند درست است و مشکلی ندارند اما اگر می خواهید برنامه نویس خوبی شوید باید انتقاد پذیر بوده مشکلات و خطا های موجود را قبول کرده و در پی رفع این خطا ها باشید.
این به این معناست اگر در نوشتن کدی که می نویسید خطایی وجود دارد و یا برعکس برنامه ای می نویسید که هیچ گونه ایرادی ندارد باید این را در نظر بگیرید که کد نوشتن ربطی به شخصیتتان ندارد و نباید این دو را با هم یکی کنید یعنی اگر خطا کردید نباید خود خوری کنید و به خودتان حس بدی را القا کنید و یا زمانی که کد بی نقصی نوشتید نباید شخصیتتان را بالا ببرید چون دانش و اطلاعاتتان با شخصیتتان کاملا جدا از هم دیگر است.
زمانی که برنامه ی مورد نظر خود را نوشتید و همه ی خطا ها و عیب های ان را بر طرف کردید همچنان آن را به اجرا در آوردید و حال خواستید کد ها را برای بار آخر باز نویسی کنید حتما با یکی دیگر که در زمینه تخصص لازم را داراست و مورد اعتماد است مشورت کنید زیرا فکر دو نفر نسبت به یک موضوع به طبع بهتر از یک نفر است و پس از مشورت گرفتن از شخص مورد نظر موارد گفته شده را اصلاح و یا اضافه نمایید سپس به بز نویسی آن بپردازید.
یک سری از افراد هستند وقتی می فهمند نسبت به افرادی که در میان آن هاست تجربه و علم بیشتری دارد رفتار خود را تغییر داده و تبدیل به یک شخص مغرور می شوند که در بدترین حالت ممکن طلب کار هستند از دیگر افراد، این گونه افراد جایی در برنامه نویسی نخواهند داشت و کم کم حضور آن ها در بین بقیه کم رنگ شده و کار خود را از دست خواهند داد و یا یکسری دیگر هم هستند که در هیچ زمینه ای صبور نیستند و دوست دارند در همان لحظه کارشان درست شده و لنگ و یا وقتشان نرود اما برنامه نویسی به یک فردی احتیاج دارد که بتواند صبور بوده و رفتار خود را در این جور مواقع کنترل نماید.
هر کاری هر شغلی دارای سختی های کم زیاد منحصر به فرد خودش است برنامه نویسی هم مانند دیگر شغل ها یکسری سختی ها را دارد یکی از آن ها این است که افراد تازه واردی که می خواهند برنامه نویسی کنند در پی آن هستند در کدام بخش و شاخه از این رشته بروند و کار کنند آیا مهارت های لازم را دارند و یا می توانند از آن نتیجه ی خوبی را دریافت نمایند انقدر رشته ی برنامه نویسی شاخه های زیادی دارد که باعث سردرگمی افراد می شود اما سعی کنید در ابتدای کار یک شاخه ای که خوشتان میاد را انتخاب کنید و بدون هیچ معطلی آن را شروع کنید و بعد از مدتی شاید خواستید به یک بخ دیگری بروید و یا در همین رشته بمانید و پیشرفت کنید.
یکی دیگر از سختی های برنامه نویسی و افراد برنامه نویس این است که نمی دانند دقیقا می خواهند با چه نرم افزاری و یا زبانی کار کنند که باید ببینید به چه زبانی بیشتر علاقمند و روی کدام چقدر تسلط لازم را دارید تا برای شروع اقدام نمایید
یک برنامه نویسی که در سطح بالا کار می کند و پروژه های خاص انجام می دهند و آن را می سازند ممکن است در حین ساخت آن دچار مشکل شوند و بخواهند آن را از طریق منابع موجود در اینترنت استفاده نمایند ولی از آن جایی که منابع آموزشی سطح بالا در ایران بسیار کم است و یا وجود ندارند همیشه این برنامه نویسان به مشکلات بزرگ بر خواهند خورد که برای رفع ان مجبور هستند ازمنابع های خارجی استفاده نمایند که کار را برای افراد بسیار سخت می کند.
شما برای اینکه بتوانید یک برنامه نویس و کد نویس حرفه ای شوید باید هر روز به فکر چیز های جدید تر باشید و تکرار و تمرین کنید و هیچ وقت این را به خود نگویید این کد ها را بلدم پس دیگر تمرین نمی کنم و کار نمی کنم زیرا قبلا پروژه ای با آن ها ساخته ام چون زبان برنامه نویسی زبان فراری است و هر روز یکسری کد های جدید به آن ها اضافه خواهد شد پس با تکرار و تمرین روزانه هم کد های قبلی را یادآوری خواهید کرد هم به کد هایی که در آن تسلط نداشته اید تسلط پیدا می کنید و برای اینکه بتوانید هدفی را که دارید به پایان برسانید باید تلاش در جهت بهتر شدن کنید چه در تمرین و تکرار کد ها چه در انجام یکسری کار ها که باعث ماندن ما در این راه می شود برای مثال اگر سلامتی کامل را نداشته باشیم چه از لحاظ روحی و چه جسمی باعث می شود ما نتوانیم کاری را که به ما سپرده شده را به نحو احسنت انجامش دهیم پس همواره برای همچی وقت گذاشته و برای بهتر شدن آن ها تلاش می نماییم.
افراد بزرگ همیشه میتوانند الگوی خوبی برای کسانی باشند که در همان مسیر گام بر میدارند. برنامه نویسی، با اینحال که قدمت چندانی ندارد، اما توانسته به سرعت مسیر پیشرفت را طی کند و به یکی از اصلیترین مشاغل این روزها تبدیل شود.
شاید تصور کنید که یادگیری برنامهنویسی بسیار سخت است؛ اما بد نیست بدانید که این تازه اول راه است. شاید شروع این راه، سخت باشد، اما سختتر از آن این است که بدانید چگونه باید این مسیر را طی کنید تا به قلههای موفقیت دست یابید. قطعا با تنها چند ماه آموختن، نمیتوانید به یکی از بزرگترین برنامهنویسان تبدیل شوید. آموختن تا انتهای مسیر بو شما همراه است.
اروپا مهد برنامه نویسی است. برنامه نویسان بسیار بزرگی در اروپا بودهاند که میتوانید با نیم نگاهی به سبک زندگی آنها، متوجه شوید، چه مسیر سختی را طی کردهاند تا به اینجا رسیدهاند. با ما همراه باشید تا نه تنها با سبک زندگی چند تن از این برنامهنویسان بزرگ آشنا شویم؛ بلکه جنبههای مثبت شغل برنامهنویسی را نیز برایتان ذکر کنیم.
مهم نیست از چه سنی شروع به برنامهنویسی کردهاید. تحصیلات آکادمیک دارید، یا در سنین بالاتر اقدام به یادگیری نمودهاید. در هر حال برنامه نویسی از آن دست شغلهایی است که هرگز دیر نیست. آنچه در ادامه میخوانید، تبدیل یک برنامه نویس مبتدی به یکی از بزرگترین برنامه نویسان است.
برنامه نویس اتریشی که اکنون در آلمان زندگی میکند، در ابتدا تنها یک منشی بوده است. او طی دورهای به عنوان دبیر کارآموز مشغول به کار بود. اما اشتباه نکنید. همین شغل جرقهای شد تا به شغل برنامهنویسی ادامه دهد. هر چند برنامه نویسی شغل اصلیش نبود، اما کار با ورد و اکسل و دلفی باعث شد تا به این رشته کم کم علاقه پیدا کند. البته لازم به ذکر است که به گفته خود او در داستان زندگیش، او بعد از آن هم به برنامه نویسی به عنوان شغل نگاه نمیکرد بلکه تلاش میکرد تا در کنار شغل اصلی و ادامهی تحصیل در دانشگاه، برنامه نویسی را نیز بیاموزد.
نپراونیک در انتهای داستان زندگیش توصیه میکند، برای ورود به شغل برنامه نویسی دو مسیر را باید طی کنید. اول مسیر کوتاه و سریع. این مسیر به شما نشان خواهد داد که آیا به طور کلی به این رشته علاقه دارید یا خیر. اگر پاسخی که به دست آوردید مثبت بود، میتوانید مسیر طولانی را آرام آرام طی کنید. سعی کنید به برنامه نویسی در ابتدا به عنوان شغل دوم و تفریح نگاه کنید.
ایوان تاکارلیکوف نیز یکی از برنامه نویسانی است که تصمیم نداشت برنامه نویس شود. او در دوران دبیرستان، تنها برنامهنویسی را به عنوان یکی از امتحاناتی که باید سپری کند آموخته بود. اما پس از اینکه در سن پترزبورگ مشغول ادامهی تحصیلات آکادمیک شده بود، متوجه شده بود که به یک شغل برای کسب درآمد نیازمند است.
سال اول تحصیلات به هر شغلی تن داده بود، اما پس از آن، احساس کرده بود باید کار دیگری کند و تلاش کرده بود با کمک چند کتاب برنامهنویسی را بیاموزد. پس از اینکه در اولین تجربهی کاری خود با شکست مواجه شده بود، از پا ننشست و به عنوان کارآموز در شرکتی استخدام شد و بدین ترتیب شغل خود را به عنوان برنامهنویس با درآمد بسیار عالی پیدا کرده بود.
ایوان در ادامهی داستان زندگی خود مینویسد: برنامهنویسی هیچ سختی خاصی ندارد. فقط باید بدانید به چه چیزی علاقه دارید و مسیر خود را شروع کنید. در طی مسیر مدام بر دانش شما افزوده میشود. برنامهنویسی را امتحان کنید و ثمرات خارقالعادهی آن را ببینید.
کریل آلمانی از کودکی مانند خیلی از ما با کامپیوتر بزرگ شده است. اما برای او کامپیوتر تنها یک سرگرمی و بازی بود. حتی زمانی که یکی از دوستانش برای یادگیری C++ به کلاس رفته بود، او تصور کرده بود که این حجم از کد گذاری بسیار خسته کننده و کسل کننده است.
چند سال بعد خیلی اتفاقی پدرش نرم افزاری را برای ایجاد یک وب سایت در اختیارش گذاشته بود و او دریافته بود HTML خیلی جذابتر است. به همین طریق و نه به صورت آکادمیک، طراحی سایت را آغاز کرده بود و از این راه اقدام به کسب درآمد کرده بود.
شاید تصور نکنید اما بعد از مدتی او جاوا اسکریپت را آموخته بود و الان سالهاست در نقش طراح سایت کسب درآمد میکند. او درباره کار خود مینویسد: کارهای اولیه من بسیار خام و ابتدایی بود. اما هرچه بیشتر پیش رفتم، تجربیاتم باعث شد تا کارهایم پیشرفت داشته باشند.
آنچه از این داستانها میتوانید دریابید این است که برنامهنویسی پیش از هر چیز علاقه و البته کمی استعداد میخواهد. از ویژگیهای جذاب برنامهنویسی این است که میتوانید در طی مسیر بیاموزید و هر روز بر دانش خود بیافزایید.
شاید شما هم تصور کنید برنامه نویسان افراد منزوی، درونگرا و افسردهای هستند. اما اینگونه نیست. مزایای زندگی برنامه نویسان، شامل حقوق بالا، خودمختاری شغلی و انعطاف پذیری شغلی همه از مزایایی است که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
درآمد بالا در مقایسه با ساعات و سختی شغل یکی از مزایایی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. در ضمن فراموش نکنید برای یک برنامه نویس، همیشه کار هست. پیشرفت تکنولوژی در همهی جنبههای زندگی باعث شده است تا نیاز به برنامهنویسی به قدری افزایش یابد که میتوانید دستمزدتان را تا آنجا که تصور میکنید افزایش دهید.
از دلایل افزایش دستمزد برنامهنویسان میتوان اینگونه گفت که سیلیکون ولی یکی از اصلیترین عوامل این افزایش قیمت بود. برنامهنویسانی که آنجا مشغول به فعالیت هستند، نه تنها حقوق بالایی میگیرند، بلکه از ناهار رایگان، بازیهای ویدئویی در دفتر، ماساژ، مراسم شنبه و حتی از مزایای عجیب و غریب بیشتری بهرهمند میشوند. برنامهنویسی بیشتر جنبهی سرگرمی دارد تا کار و میتوانید در کنار آن شغل دیگری هم داشته باشید تا هم پول بیشتری کسب کنید و هم وقت خود را صرف کنید.
اگر ترجیح میدهید شما هم مانند برنامهنویسان بزرگ اروپایی زندگی کنید، میتوانید یادگیری را سرلوحه کار خود قرار دهید و از این همه زمانی که دارید لذت ببرید. هم کسب درآمد کنید هم از سرگرمی برنامه نویسی لذت ببرید. برنامه نویسی مسیری طولانی است که هر لحظه میتواند به شما چیزهای زیادی بیاموزد.
هر آن چیزی که برای زندگی موفق بدان نیاز دارید را می توانید از برنامه نویسی با کامپیوتر یاد بگیرید. باور ندارید؟ مقاله را کامل بخوانید.
آقای Ryan Dube می گوید: برنامه نویسی را زمانی که نوجوان بودم شروع کردم، در آن زمان من و برادرم کد ها را از مجله کپی و روی کامپیوتر قدیمی که داشتیم، Paste می کردیم. پس از صرف زمان زیادی خروجی برنامه ما تنها یک صدای “بیب” بود.
چند سال بعد، در کلاس پاسکال دبیرستان، همه چیز متفاوت به نظر می رسید. یادگیری IF و حلقه های For باعث شد تا برنامه نویسی برایم بسیار اعجاب انگیز باشد.
شاید گفتنش بیهوده باشد اما حقیقت این است که خردمندی و هوش زیادی در کدنویسی وجود دارد. در دستورات، آرایه ها، روش ها، شی ها و تمام ملحقاتش. تمام چیزهایی که درباره مدیریت زندگی یاد گرفتم مستقیما از یادگیری زبان های مختلف برنامه نویسی می آید.
اکثر برنامه نویسان مدت زیادی با فلوچارت کار کردند حتی قبل از زمانی که یک خط برنامه بنویسند. دلیل این کار این است که برنامه نویسی یک باره یک پروژه به صورت کامل، بسیار گیج کننده است، خصوصا زمانی که برنامه قرار است وظایف پیچیده ای را انجام دهد.
برنامه نویسان آن برنامه بزرگ و پیچیده را می گیرند و به اجزایی بسیار کوچک تقسیم می کنند تا بهتر بتوانند آن را مدیریت کنند. مثل ساختن خودرو، که اول اجزای آن را جدا می سازند و سپس سرهم بندی می نمایند. هر جز از نظر برنامه نویس شامل یک یا چند بلوک برنامه می شود که ورودی و اقدامات هر بلوک از هم متفاوت است و خروجی خاص خود را دارد. یک برنامه نویس می تواند منطق ورودی و خروجی را به کمک فلوچارت ردیابی کند.
فلوچارت کمک می کند تا منطق را در قالب تصویر نیز دنبال کنید، درک موضوع در این حالت بسیار ساده تر از نوشتن متن است. همچنین وقتی که کد یک برنامه را نگاه می کنید، ممکن است منطق آن را متوجه نشوید. برنامه های پیچیده از تعدادی برنامه های کوچکتر ساخته شده اند که به دنبال هم یک ساختار را تشکیل می دهند. اگر منطق بخش های اولیه یک برنامه درک نشود، در متصل کردن قسمت های مختلف برنامه دچار مشکلات جدی می شویم و به بن بست می رسیم.
این روند در زندگی نیز صدق می کند. زمانی که تصمیم می گیرید که چگونه قرض تان را بدهید، خانه بخرید یا هر موقعیت پیچیده دیگری را مدیریت کنید، یا حتی پروژه را سر کار بخواهید انجام دهید، تمام این موارد کارهایی سخت به نظر می رسند که اگر از ابتدا بنشینید، یک خودکار و کاغذ بردارید و یک فلوچارت برای هر مرحله از پروژه تان رسم نمایید، می توانید این کارها را مدیریت نمایید. رسم فلوچارت به شما این امکان را می دهد که تمام گزینه های ممکن را برای تصمیم گیری گرد آورید و گام هایی متفاوت تولید کنید و سناریوهایی متمایز ترتیب دهید. زمانی که شروع به برنامه نویسی نمایید، می فهمید که چقدر گام های اولیه روی خروجی برنامه تاثیر دارد و اینگونه تصمیم هایی بهتری خواهید گرفت.
چه بخواهید یک سناریو بنویسید و چه یک برنامه، در ابتدا نیاز دارید که متغیرهای خود را تعریف نمایید. در برنامه نویسی، متغیرها با انواع گوناگون وجود دارند. از String برای نگه داری متن ها می توانید استفاده نمایید، integer برای اعداد صحیح است، Double برای نگه داری اعداد بسیار بزرگ، و انواع دیگر شامل Array، Structure و.. هستند. این ایده برای تعریف متغیری مناسب است که با وظایف موجود وفق داشته باشد. برای مثال، اگر خروجی یک تابع اسم یک فرد باشد، متغیر String همان متغیری است که بدان نیاز دارید. این موضوع در مدیریت زندگی نیز صدق می کند. شما سایز جعبه هایی که می خواهید در آن موادی نگه دارید را بسته به اینکه چقدر از آن ماده را می خواهید نگه دارید، انتخاب می نمایید. مثلا یک سطل پلاستیکی کوچک برای کالاهای خشک، یا ظرف نگهداری ادویه با برچسب نام هریک از ادویه ها. در محل کار، تمام مدارک و کاغذ ها را در کشوی میزتان نگه می دارید اما همزمان به نوع نگه داری حساس هستید، مدارک مهم کسب و کارتان را در یک کشوی قفل شده نگه می دارید. جای نگهداری صحیح برای همه چیز وجود دارد و هر چیزی جای مخصوص به خود را دارد. زندگی منظم همچین شعاری دارد.
هر برنامه نویس خوب یاد می گیرد که بلوک اصلی برنامه که به آن تابع اصلی نیز می گویند، می تواند در چندین برنامه مورد استفاده قرار گیرد. برای مثال، تابع تبدیل درجه فارنهایت به سلسیوس، می تواند در هر برنامه ای که نیاز به این نوع تبدیل دارد استفاده شود. این تابع یک ماژول است که دما را به درجه فارنهایت می گیرد و در خروچی به سلسیوس بر می گرداند. این تابع چندین خط برنامه نویسی دارد، اما چرا برای هر برنامه خودتان را مجبور می کنید که چند خط کد بزنید در حالی که می توانید با تبدیل کردن این تابع به یک ماژول برنامه نویسی کار را راحت تر نمایید. و هرگاه که به این تابع نیاز داشتید، این ماژول آماده را insert نمایید.
اگر نگاهی به مدل T هنری فورد بیاندازید، متوجه می شوید که کلید تولید سریع و انبوه در خودکارسازی فرآیند است. دلیل این مدل این است که فورد فهمیده بود که چطور می تواند ماشین ها را مونتاژ نماید و چگونه سریع تر به دست مشتریان برساند. اگر از همان تجهیزات قبلی استفاده می کرد و همان رنگ همیشگی، نیازی به باز طراحی فرآیند تولید نبود. هر لحظه یک ماشین جدید ساخته می شد. این فرآیند تولد خطوط مونتاژ به حساب آمد و صنعت اتومبیل سازی را متحول ساخت. به همین ترتیب، می توانید از این قانون در همه زمینه های زندگی استفاده نمایید، جایی که مجبورید کاری را چندباره انجام دهید. خودکارسازی کلید موفقیت است، بنابراین اگر راهی پیدا کردید که کاری را همیشه با تکرار انجام می دهید، آن را خودکار سازید، و روزتان را مفیدتر نمایید و در زمانتان صرفه جویی نمایید.
گاهی اوقات، کدنویسی بدون مستند کردن آن، برای برنامه نویسان وسوسه انگیز است زیرا هر لحظه می دانید که برنامه قرار است چه کاری انجام دهد و اینکه چطور می خواهید آن را انجام دهید. مستندسازی برنامه زمان می برد. مجبور می شوید یادداشت کنید که چگونه و چرا هر گام را طی می کنید. شاید بیهوده به نظر بیاید، اما ماه ها بعد زمانی که تصمیم گرفتید دوباره از آن کد استفاده نمایید یا حتی برای منظوری دیگر اصلاحش نمایید، تفاوتی که مستند سازی برای تان ایجاد می کند را حس می کنید. به جای آنکه تلاش کنید تا به خاطر آورید که چرا و چگونه هر خط این کد را نوشتید، سریعا با خواندن مستند برنامه می توانید بفهمید که منطق پشت آن چیست.
این نوع مستندسازی دقیق می تواند در هر زمینه ای از زندگی مفید باشد، از به خاطر ماندن تاریخ های تولد و سالگرد ازدواج گرفته تا گزارش های روزانه کسب و کار و اینکه چرا آن ها را ثبت می کنید. زندگی کسل کننده روزمره می تواند به روزهایی که صرفا سپری می شوند و یک سری تصمیماتی در آن گرفته می شود تبدیل شود. بعضی افراد برای به خاطر آوری اینکه چرا در یک جلسه شرکت کردند و چرا یک خرید انجام داده اند، به ذهن شان اعتماد می کنند. این کارخیلی ساده لوحانه و ناکارآمد به نظر می رسد. یک گزارش روزانه می تواند ذهن تان را برای موارد مهم تر آزاد کند.
یکی از متداول ترین اشتباهات برنامه نویسان مبتدی، حلقه های بی نهایت است. یعنی زمانی که شرطی را گذاشتید و برای آن خروجی در نظر نگرفته اید. برای همین برنامه وارد حلقه می شود و از آن خارج نمی شود. این کار باعث می شود که صد در صد CPU به کار گرفته شود و تا آن Process را نبندید، هیچ کار دیگری نمی توانید انجام دهید.
درسی که برنامه نویسان مبتدی باید یاد بگیرند این است که هرگاه حلقه ای نوشتند که کاری را انجام دهد و باعث آسیب رسانی به CPU شد، باید این کار را بکنند. به جای آنکه حلقه While را طوری تنظیم کنید که محاسبات تا زمانی که از یک مقدار مشخص بیشتر نشده، ادامه پیدا کند (که در بعضی از اوقات هیچگاه اتفاق نمی افتد) می توانید از یک حلقه ابتدایی استفاده کنید و سپس شرط ثانویه خود را برای آن بگذارید تا حلقه به اتمام برسد. اینگونه اگر به حد نصاب آن شرط اول نرسد اصلا وارد شرط دوم نمی شود، و اگر برسد هم همه چیز طبق برنامه است.
این کار چطور در زندگی می تواند به کار آید؟ این بدین معناست که حتی اگر برای همه چیز برنامه داشته باشید هم ممکن است همه چیز خراب شود. مثلا فرض کنید یک تعطیلات رویایی در یک منطقه خوش آب و هوا آخر هفته با خانواده را برنامه ریزی کرده اید، اگر باران ببارد تمام برنامه هایتان به هم می خورد. ایده “راه فرار” در زندگی به “بدترین حالت” تعبیر می شود و به شما می گوید چطور از بدترین شرایط، بهترین استفاده را ببرید.
زندگی همیشه قابل پیش بینی نیست، و هر چقدر هم که برای همه کارهایتان برنامه داشته باشید باز هم ممکن است همه چیز طبق روال پیش نرود. برنامه ریزی برای اتفاقات احتمالی، می تواند شما را مطمئن کند که حتی اگر اتفاقی که فکر نمی کردید رخ داد، باز همه چیز مرتب است و دنیا به آخر نرسیده است.
آخرین درسی که از برنامه نویسی می گیریم این است که ذهن را خالی کنیم. در یک برنامه، نیاز دارید که یک Stream را برای فایل خروجی باز کنید. یک آرایه ای بزرگ پر از Data point و دیگر چیزهایی که از حافظه و منابع کامپیوتر استفاده می کند. برنامه تمیز، برنامه ای است که زمانی که به اتمام رسید تمام این جریانات را ببندد و آرایه ها را خالی کند. توجه به این ایده برای دوری از مشکل رایج اپلیکیشن ها یعنی استفاده نادرست از حافظه می تواند مفید باشد.
حقیقت این است که تنها همین 6 درس نیست که از برنامه نویسی می توان آموخت، خیلی بیشتر از اینهاست. وقتی به جای زندگی شخصی به یک سازمان نگاه می کنیم، تعیین و بازنگری استراتژی ها و استفاده بهینه از منابع را می توان از برنامه نویسی آموخت. چیزهایی زیادی وجود دارد که باید از برنامه نویسان یاد گرفت. در حقیقت، اجباری بودن یادگیری یک زبان برنامه نویسی در مدرسه به همین دلیل است. زیرا زمانی که ترفندهایی مانند مطالب بالا را از برنامه نویسی بیاموزید می توانید در تمام مراحل زندگی تان نیز بکار ببرید.
یک پروژه جدید برنامه نویسی مثل یک پازل سرگرم کننده و جذاب ذهن برنامه نویسان را درگیر می کند.
شما به عنوان یک برنامه نویس با کد هایی که می زنید به این پازل معنا می بخشید و در نهایت با طراحی و پیاده سازی برنامه ی مورد نظر، به کاربران خود خدمات جدید و لذت بخشی را ارائه خواهید داد.
برنامه نویسی یک کار خلاقانه است و نیازمند تمرکز بسیار بالایی است. به همین دلیل است که وقتی شما به عنوان یک برنامه نویس تصمیم می گیرید وارد یک پروژه شوید، ممکن است تمام روز و شب را برای کد زدن این برنامه بیدار بمانید.
حتی گاهی اوقات امکان دارد ساعت ها وقت استراحت و ناهار خود را عقب بیندازید و سرگرم کد زدن باشید.
ممکن است گاهی همکار یا خانواده تان شروع به صحبت کنند اما ذهن شما همچنان درگیر پروژه و برنامه نویسی باشد!
این موضوع نشان دهنده ی مسئولیت پذیری برنامه نویسان است اما ممکن است آسیب های جبران ناپذیری به آنها وارد کند.
این نکته را باید در نظر بگیرید که استراحت، معاشرت و روابط اجتماعی، تغذیه درست و … نه تنها وقت شما را نمی گیرد بلکه اگر برنامه ریزی شده و به اندازه ی کافی باشد، باعث افزایش خلاقیت و بهبود عملکرد تان می شود.
پس در ادامه با ما همراه باشید تا نکاتی برای بهتر شدن سبک زندگی برنامه نویسان به شما معرفی کنیم تا بتوانید خلاقانه تر و مفیدتر برنامه نویسی کنید.
اکثر برنامه نویسان شب زنده دار هستند و سکوت شب فرصت مناسبی برای تمرکز روی کارشان است.
برنامه نویسانی که به صورت تمام وقت در یک شرکت کار می کنند نیاز است صبح زود از خواب بیدار شوند و چون اکثرا در خانه هم پروژه هایی انجام می دهند شب را نمی توانند زود بخوابند. البته که ساعت خواب برنامه نویسان نسبی است و بسته به شیوه ی کار آنها متفاوت است. زمان هایی هست که چند شب پشت سر هم بیدار می مانند و زمان هایی هم هست که مثل یک فرد عادی از خواب خود لذت می برند.
اما اگر برنامه نویس هستید و الگوی خوابتان مثل موارد بالا بهم ریخته است باید بدانید که ظلم بزرگی به بدنتان می کنید.
بدن انسان روزانه به 6 تا 8 ساعت خواب نیاز دارد و این خواب باید منظم باشد. یعنی هر شب باید ساعت 11 بخوابید و 6 صبح بیدار شوید، که مشخص کردن ساعت دقیق خواب و بیداری بسته به ساعت بیولوژیک بدن هر فرد متفاوت است.
شب بیدار ماندن هم آسیب بزرگی به عملکرد مغز می زند. شما می توانید به جای شب بیدار ماندن، صبح خیلی زود بیدار شوید.
خواب به ذهن نیرو می دهد، بدن را بازسازی می کند و تقریباً تمام سیستم های بدن را تقویت می کند. شما با درک نیازهای بدن خود، می توانید برنامه خواب و کیفیت زندگی بیداری خود را بهبود ببخشید.
کافی است مدتی به صورت پیوسته برنامه خواب کافی و منظم را اجرا کنید تا تأثیر آن را روی بهبود عملکردتان ببینید.
اگر تمام روز را پشت کامپیوتر کار می کنید، مطمئن شوید که صفحه نمایش کامپیوتر در فاصله مناسبی از شما قرار دارد.
از کار کردن چندین روز متوالی در ساعات طولانی خودداری کنید، بدن شما برای شارژ مجدد و تمرکز، به زمان نیاز دارد.
در بین کار هر از گاهی از پنجره به بیرون و مسافت های دورتر نگاه کنید تا خستگی چشمانتان کمی برطرف شود.
یک برنامه نویس حرفه ای نیاز دارد که اطلاعات خود را به روز نگه دارد و به طور دائم در حال یادگیری باشد.
امروزه یک برنامه نویس این فرصت را دارد که به بسیاری از محتواهای رایگان آنلاین دسترسی داشته باشد و بیشترین بهره را از آن ببرید!
اغلب برنامه نویسان در زمان نوشیدن قهوه صبح، استراحت بین کار، در هواپیما و … مشغول خواندن و دیدن این مطالب هستند تا از تمام فرصت خود برای پیشرفت استفاده کنند.
یک برنامه نویس حرفه ای باید توانایی ارتباط برقرار کردن و حفظ ارتباط با دیگران را داشته باشد. این توانایی می تواند تاثیر خوبی در روابط کاری شما داشته باشد.
در کنار این، بهتر است روابط خانوادگی و سرگرمی های مورد علاقه خود را ادامه دهید، زیرا تاثیر بالایی بر روی حفظ روحیه و انرژی شما می گذارد و به پیشرفتان کمک خواهد کرد.
یک برنامه نویس نیاز دارد که در کنار زندگی کاری، به زندگی روزمره و سلامت خود هم اهمیت دهد تا بتواند در کارش پیشرفت داشته باشد.
طبق آمار معمولا برنامه نویسان بین 8 تا 10 ساعت از وقت خود را جلوی کامپیوتر می گذرانند. بسیاری از آنها تا دیروقت کار می کنند و تعداد بسیار کمی از آنها به اندازه کافی ورزش می کنند یا سالم غذا می خورند.
این سبک زندگی، همراه با استرس ناشی از کار، اغلب باعث می شود برنامه نویسان احساس کمبود خواب و انرژی داشته باشند.
نشستن طولانی مدت در مقابل کامپیوتر به آرامی تمام فعالیت بدن شما را مختل می کند، متابولیسم شما کند می شود و ایمنی شما کاهش می یابد.